Wednesday, July 1, 2020


نقدی بر بیانیه « به آرزوهای مردم شليک نکنيد »


اومود  دوٌزگوٌن


مقدمه: مقاله ای که بنادرست بیانیه نامیده شده است از طرفی حاوی نظرات منطقی و جا افتاده در حرکت ملی آزربایجان است و از طرفی دیگر مغلطه ای از کلی گویی جریان خاص برای حرکت ملی و نصیحتنامه ای برای دشمنان قسم خورده ملت تورک آزربایجان است. نویسنده اصلی مقاله آقای علیرضا اردبیلی که خود ید طولائی در کلی گویی دارد اینبار هم به جزئیات و اصل مسئله نپرداخته است. قبل از هر چیز باید در نطر داشت که حرکت ملی در یک کشور دمکراتیک اتفاق نمی افتد و با تهدیدهای چند جانبه و پیچیده ای روبروست.  لذا تحلیل های کلیشه ای فرافکنانه راه گشا نخواهد بود.  حرکت ملی زنده است و در تحلیل حرکتهای زنده و میدانی باید وارد جزئیات شد. چون هر گونه غفلت ممکن است به از دست دادن وقت، انرژی و جان فعالان ملی در خط مقدم مبارزه و بخطر افتادن جان و مال ملتمان بیانجامد.

چند  نکته ظریف و ضروری خارج از متن:

الف) بدنبال افشای همکاری پنهانی(ی.ش) گرداننده اصلی محفل بیرلیک چند نفره طرفدار ایران فدرال با سران گروهای تروریستی کورد، آقای اردبیلی که خود یکی از بنیانگذاران مستعفی و غیر فعال همین محفل چند نفره هست، یک مرتبه فعال میشود! در حالیکه همین چند ماه پیش طی مناظره با اینجانب در ANTV در پاسخ به سوال من در مورد همکاری اش با سران تروریستهای کورد گفتند « من ۸ ایلدیرکی بو ایشلرله یوخام و سیاسی فعالیتم یوخدور.../ من در این کارها دخالت نمیکنم و  ۸ سال استکه فعالیت سیاسی ندارم ...»» عجبا چگونه یک مرتبه برای تلطیف کج اندیشی های خیانت بار همفکر سابق خود و تبلیغ جریان فلسفه ایرانشهری آفتابی میشود و بجای نشستن و حل بحران فکری خود و محفل چند نفره سابقش، بالای سکوی مدیریت بحران خاورمیانه و جهان میپرد!

 ب) با دیدن اسامی امضا کنندگان معلوم میشود که مفاهیم دو سویه گنجانده شده در متن برای جلب امضا بوده است که بیخبری وغیبت اسامی بسیاری از صاحب نظران حرکت ملی در داخل و خارج درپای این بیانیه نیز معنای خاصی دارد.

 پ) روی آنتن Iran Internationalتی وی رفتن نویسنده بیانیه آقای اردبیلی، بفاصله کمتر از ۲۰ ساعت بعد از نشر بیانیه از معجزات تکنیکی تلویزیون استمرارطلبان رژیم میباشد! و به تعبیری دیگر خبر از هماهنگی پشت پرده با طیف اصلاح طلب شاخه لندن میدهد.

ت) با وجود شباهت این نوشته با نامه های سرگشاده سابق این طیف به حجت السلام خاتمی، کروبی، موسوی و غیره این عریضه  پا منبری مخاطب خاصی ندارد که پاسخی دریافت کند. البته « سوز صاحیبی سوزینی آلار» یک روشنفکر کورد که گویا از همکاران و دوستان نزدیک نویسنده و تعدادی از امضا کنندگان است (هادی صوفی زاده-ایران گلوبال) جواب وقیحانه ای به آن داده است و تابحال هیچ عکس العملی از جانب امضا کنندگان دیده و شنیده نشده است!

ج) از قرار معلوم نویسنده اصلی مقاله آقای علیرضا اردبیلی برای بسط دادن دیدگاه منفرد کتابخانه ای و غیر میدانی خود یکی دو نفر از انشاء نویسان و فتوا گویان فدرالیسم ایرانشهری را باخود همراه کرده و سمفونی " توهم" برادر بزرگی برای نیروهای سیاسی- تروریستی کوردهای سوریه، تورکیه، عراق و ایران براه انداخته اند و با افزدن تعداد اندکی امضا کننده ناهمگون بعنوان گروه" کُر" ساز نصیحت و مدیریت بحران نه تنها در ایران بلکه خاورمیانه و جهان را میزنند!

چ) درست زمانی که گروهها و احزاب منسوب به حرکت ملی آزربایجان در حال آسیب شناسی از ضعف تشکیلاتی، گامهای مثبتی در همگرایی برداشته و در صدد ایجاد شورای هماهنگی تشکلهای ملی در تبعید  هستند. شاهد واکنش شخصی و مغلطه آمیزی در مورد یکی از چالشهای مهم حرکت ملی یعنی ادعای ارضی و تهدید های احزاب تروریستی کوردی هستیم که اصولاً باید در سطح احزاب آزربایجانی بررسی، تصمیم گیری و اعلام موضع شود. البته نوشتن مقاله و تحلیل شخصی تاثیر خاص خود را دارد اما مسئله ی به این بزرگی را بصورت بیانیه اشخاص طرح کردن چیزی جز تضعیف و به حاشیه راندن احزاب آزربایجانی معنای دیگری نمیتواند داشته باشد.

تکرار تعاریف پوپولیستی
 نویسنده برای اثبات ادعای خود به تکرار تعاریف پوپولیستی جریانهای پلیس خوب امروزی مسلط دولت- ملت شده استناد میکند و به غلط دولت ـ ملت سازي در اروپا و دنیا را بدون نتیجه و ناپایدار تلقی میکند و مینویسد« ...نتيجه حاصل از همۀ خونهاي ريخته شده و اشکهاي جاري شده در اين پروسه‌ها، امروز در برابر چشمان بشريت است. زمان نشان داده است که وحدت ناشي از کثرت ‌زدايي و يکسان‌سازي با توسل به تبعيض و خشونت، در برابر تحولات و تغييرات ناگزير تاريخي، بقاي چنداني نداشته است...» در صورتیکه واقعیت تاریخی نشان از تثبیت دولت- ملت در فرانسه، ایتالیا، چین، آمریکا(۲۴۴سال) روسیه (۲۹۹سال) ایران (۹۶ سال) و خیلی از کشورهای دیگر با وجود خونریزیها و سرکوب و آسیمله اقلیتها نتیجه مثبت بنفع اتنیک غالب و مسلط داده است. انشاء نویسان فلسفه ایرانشهری با هر نیتی، حتی در نگاه محتاطانه اش برای بتاخیر انداختن روند دولت- ملت شونده گی ملت آزربایجان جنوبی، با روشهای فرافکنانه سعی در تضعیف اراده ی ملی ملت تورک آزربایجان میکنند:

۱- با توسل به مباحث عامه پسند اروپایی « منشور سازمان ملل متحد (26 ژوئن 1945) و منشور حقوق بشر (10 دسامبر 1948) »  به شعور مخاطبان شان توهین میکنند!  آقایانی که کامیون- کامیون کتاب خوانده اند و ادعای روشنفکری میکنند! می بایستی بعد از ۶۰-۷۰ سال زندگی و مبارزه سیاسی متوجه میشدند که منشورهای UN را همین قدرتهای بزرگ بعد از کشتار میلیونها نفر در دو جنگ جهانی و اتمام پروژه دولت- ملت سازی در اروپا و غیره تدوین کرده اند. و بعد از جنوسایدهایشان عذر بدتر از گناه کرده و منشور حقوق بشر را تهیه کرده اند اما هرگز Status Queاستتوسکو یا آن موقعیت و دولت- ملت مسلطی که با قتل عام و پاکسازی قومی و آسیمیله دیگر اتنیکها بدست آورده اند را پس نداده اند. فلسفه ایرانشهری پان فارسسیم با وجود حمایت آشکار انگلیس و حمایت موزیانه چپ خود فروخته به روسیه و چین، طی ۹۶ سال گذشته هنوز پروسه قتل عام و پاکسازی و آسیمله اتنیکهای غیر فارس را نتوانسته باتمام برساند و گرنه گردانندگان سیستم فاشیسم فارس، متوهمان مدعی مدیریت جهانی از قبیل علی اکبر ولایتی ها و احمدی نژادها را کم ندارد تا بعد از نابودی هستی ملل غیرفارس بیایند از این منشورهای حقوق بشر کوروشی بنویسند و خود را طلایه دار صلح و مدافع یکی دو درصد از بازماندگان اقلیتهای اتنیکی اعلام کنند! حتی عذر خواهی کرده و جریمه و هدیه هم بدهند! قضیه شبیه همان قصه اعزام سربازان ناتو از اروپا به افغانستان است که در کنار تجهیزات نظامی خود بسته های اسباب بازی کودکان هم میبردند که از قرار بعد از کشتن پدران افغانی باید به بچه هایشان هدیه میدادند!

۲- نویسنده بدون وارد شدن به جزئیات تاریخی گروهای ترویستی کورد مینوسد «.. ترسيم فردايي که علاوه بر همه محروميتهاي امروزي، يک تنش غير قابل کنترل قومي ما بين ساکنان هزاران ساله اين سرزمين را نیز شاهد باشيم، شليک به اين آرزوهاست...»  اولاً  ادعای ضمنی همزیستی مسالمت آمیز و برادرانه هزاران ساله خاک پاشیدن بچشم ملت خود است. ثانیاً عدم شناخت ماهیت وجودی دشمن و درس نگرفتن از لت و پاره شدن کودکان و زنان و مادران و پدران بیدفاع خود در اورمیه، خوی و سلماس توسط کوردها برهبری سیمتقو و جیلولوق آشوریها و تروریستهاي ارمنی (۱۹۱۸) و لشکرکشی باند تروریستی قاسملو به سولدوز (۱۳۵۸) شليک به پای خود است.

۳- نویسنده با مغلطه گویی دولت دیکتاور را با دولت مدرن و دمکراتیک یکی فرض کرده و از خشونت و سرکوب دولتهای دیکتاتوری دفاع میکند و با نادیده گرفتن اصل جهانشمول حق دفاع مشروع فردی و جمعی، تلویحا سرکوب وحشیانه رژیم فاشیستی اقلیت فارس را توجیه میکند: «در دولتهاي مدرن، خواه دمکراتيک، خواه ديکتاتوري، حق اعمال خشونت در انحصار دولت حاکم است و هيچ حزب سياسي و دسته ديگري تحت هيچ عنوان حق حمل اسلحه و حق اعمال هيچ نوع خشونتي را ندارد. ...» طبق قوانین بین الملل اگر آغازگر خشونت دولت حاکم باشد، مردم و گروههای سیاسی مبارز حق دفاع از خود در برابر دولت سرکوبگر را دارند اما حق عملیات تروریستی را ندارند.

۴- نویسنده با بهانه قرار دادن تبلیغات رژیم جمهوری اسلامی در ایجاد ترس از جنگ داخلی شبیه سوریه، میخواهد چشم انداز فردای فروپاشی رژیم را  گل و بلبل ترسیم کند و مثل کمونیستهای توده ای سناریوی دیدن امام دیگری در ماه و فرشته ای حامل فدرالیسم ایرانشهری را از پلکان هواپیمای فرانسوی یا انگلیسی پیاده کرده دوباره بر سرنوشت ملل غیر فارس حاکم کنند. بدون شک حقیقت میدانی را نمیتوان صرف اینکه رژیم برای بقاء خود از آن سوء استفاده میکند لاپوشانی و انکار کرد. چشم انداز سرنگونی رژیم نوید فروپاشی ایران و کلیت ساختار سیستم ۹۶ ساله آپارتاید و راسیستی پان فارس و پایانی بر سلطه فلسفه ایرانشهری بر ملل غیرفارس را میدهد.  واقعیت تلخ این است که بعد از فروپاشی رژیم، دوره گذار طولانی و تقابل خونین جناحهای مختلف سیاسی، اتنیکی و دخالت قدرتهای منطقه ای و جهانی بدلیل انباشت ظلم و بی عدالتی و نفرت اجتناب ناپذیر خواهد بود و خلاء قدرت در آزربایجان جنوبی را تنها نیروهای میدانی حرکت ملی پُر خواهند کرد و بهای امنیت آزربایجان را مبارزین حرکت ملی خواهند داد.

۵- مسئله دیگر درک ناقص فلسفه ایرانشهری- فدرالخواهان از حرکت ملی آزربایجان است. گویا اینکه در یک کشور دمکراتیک مثل بلژیک  و یا بقولی در «ایران ما» ی گل و بلبل اروپا نشین ها، همه چیز عالی و نرمال بوده است فقط یک کوچولو ستم  و تبعیض ملی شده است که باید رفع شود! و در خوشبینانه ترین حالت، تورکهای ایران در مجلس ایران فدرال نماینده داشته باشند که الان هم ۱۰۹ تا دارند و شورای شهر تورک و شورای ملی تورک ایالت آزربایجان و پلیس و بهداشت محلی تورک در دولت محلی فدرال آزربایجان داشته باشند که الان هم بنام استانها دارند. تمام اینها بدون تضمینات نظامی بدین معناست که دولت مرکزی تهران که داخل آن شامل مانقورتهای تورک نیز هستند هر وقت خوششان نیامد به آزربایجان لشرکشی کرده و قتل عام ۲۱ آذر ۱۳۲۵ را تکرار کنند.

۶-  نویسنده بدرستی سیاست الحاق گرایانه کوردها را مردود میشمارد. اما بازهم زهر خود را میریزد و با تحریف و تعدیل اهداف جنبشهای ملل غیر فارس به " تبعیض زبانی- فرهنگی" مینویسد «.. اگر اقليتهاي اتنيکي معترض به وجود تبعيضات فرهنگي و زباني، تصورات دوران سنتي از کشورگشايي و کشورسازي را لحاظ کنند، نيروهاي سياسي  ديگر، به درستي حق خواهند داشت که مخالف هرگونه پرداختن به تغيير در مرکزيت ‌زدايي و دادن بخشي از اختيارات مرکز به استانها و مناطق ملي باشند...» بی شک بیان چنین دیدگاهی تصادفی و یا اشتباه لُپی نیست بلکه خاکریز دیگری برای محکم تر کردن جبهه اشغالگران فاشیسم فارس در مناطق ملی، بخصوص آزربایجان است که فلسفه ایران شهری پان فارس، ساخت این خاکریز و پروژه را برعهده خود تورکها، یعنی تورکهای خود باخته و مانقورت از نوع حسن تقی زاده ها، کسروی ها و تقی ارانی های مدل ۲۰۲۰ گذاشته است. این نگاه همچنین، پوچ بودن شعارهای « برابری و حق تعیین سرنوشت ملل- لنینستی» این جماعت را برملا میکند که مرکزگرایان فاشیزم فارس را ارباب ازلی و ابدی ملل غیرفارس و تورکهای آزربایجان را در حد رعیت و برده آنها تنزل میدهد. که باید رذیلانه از مرکزگرایان فاشیست حق و حقوق گدایی کنند. و اگر زیاد پررو شدند با تایید امضاء کنندگان این بیانیه، مرکزگرایان فاشیست فارس«.. به درستي حق خواهند داشت که مخالف هرگونه پرداختن به تغيير در مرکزيت ‌زدايي و دادن بخشي از اختيارات مرکز به استانهاي و مناطق ملي باشند....» این جملات تضاد ۱۰۰٪ ی تفکور و فلسفه ایران شهری  فدرال خواه را با تفکور و فلسفه ی « آزربایجان مرکز دوشونجه سیستمی» استقلال طلبان، کاملاً نمایان میکند. برخلاف فلسفه ایران شهری، فلسفه ی استقلال طلبی آزربایجان بدنبال گدایی و طلب حق و حقوق از ارباب نیست بلکه خود میخواهد ارباب خود باشد و حق و حقوق خود را خودش برپا کند. اشغالگران را از خاک خود بیرون کند. در داخل مرزهای کشور مستقل خود، از طریق مجلس ملی خود، حقوق دمکراتیک ملت خود را تدوین و توسط  دولت ملی خود به اجرا بگذارد.

واقعیت میدانی حرکت ملی آزربایجان چیست؟ بقول آمریکائیها آنچه در روی زمین هست و واقعیت میدانی را نشان میدهد اینستکه «آزربایجان میللی حرکتی ساواش میدانی دیر» یعنی حرکت ملی آزربایجان میدان جنگ هست. هدف، استراتژی و تاکتیک دارد. مرحله جنگ نرم و جنگ سخت دارد حالت دفاعی، ایذایی و هجومی دارد. خط مقدم ، پشتیبانی و لجستیک و اتاق فکر دارد.

هدف حرکت ملی آزربایجان چیست؟ بیرون راندن اشغالگران فاشیسم فارس و تشکیل مجلس ملی، دولت ملی و تاسیس کشور مستقل آزربایجان جنوبی است.

رد استراتژی خیال پردازنده: در مورد استراتژی حرکت مینویسد«.. محدود نمودن فعالیت‌ها و گفتمان حرکت ملی به شرایط موقت کنونی و نگاه به مشکلات و راه حلهای عبور از مشکلات تنها از عینک شرایط موجود از بزرگترین اشتباهات استراتژیک ما می تواند باشد...» اما بعقیده من حرکت ملی آزربایجان فعالیت و گفتمانش محدود به تئوری سازیهای آکادمیک از نوع فدرالیسم ایرانشهری و دل خوش کردن ملت خود به منشور حقوق بشر و قطعنامه های سازمان ملل نیست. تابحال چهار قطعنامه برعلیه ارمنستان و حقانیت آزربایجان صادره شده اما ۲۸ سال از اشغال قره باغ میگذرد. این بزرگترین اشتباه استژیک شماست که ایران را کشوری مانند سوئد و یا  آلمان فرض کرده اید و حرکتهای ملی ملیتهای غیرفارس را کاراناوال های رقص فرض کرده اید که براحتی در دیزنی لند (ایران) هر کدام صاحب استیچ خاص خود (دولت) خواهند شد!
تعیین استراتژی سیاسی بستگی به میزان امکانات و توانایی های موجود در نیروهای خودی و براساس شناخت و ارزیابی از توان نیروهای حریف مقابل میباشد.

استراتژی حرکت ملی آزربایجان: استراتژی حرکت ملی آزربایجان کاملاً هدفمند است. برنامه کوتاه مدت و دراز مدت دارد. اولویتها و تصمیمات اضطراری دارد. استراتژی همکاری با نیروهای مبارز همسو ملیتهای عرب، ترکمن و بلوچ، قشقایی، لر و با شرط و شروط ویژه ای حتی با کوردها و اپوزیسیون فارس برعلیه مانع اصلی رهایی از اشغال، یعنی رژیم جمهوری اسلامی دارد. استراتژی حرکت ملی آزربایجان تحکیم مناسبات برادرانه با دولت و ملت تورک خود در آزبایجان شمالی، دولت و ملت برادر خود در تورکیه و جهان تورک است. روابط دوستانه با کشورهای آزاد جهان که از حقانیت مبارزه ما دفاع کنند و در تضاد با منافع ملی ما عمل نکنند میباشد.

شیوه و تاکتیک حرکت ملی آزربایجان: بدلایل مختلف شیوه مبارزاتی حرکت ملی آزربایجان بصورت مدنی است. اما این بدین معنا نیست که از حق مشروع دفاع و حتی در شرایط اضطرای بعنوان آخرین انتخاب دست به سلاح هجوم متقابل نزند. با اینحال حرکت ملی آزربایجان هوشیارتر از آنستکه تن به پیشمرگه سازی رژیم بدهد.

حرکت ملی آزربایجان در همه ابعاد در حال جنگ است
حرکت ملی آزربایجان در همه ابعاد و همه جبهه ها در حال جنگ و آماده باش برای دفاع و حمله است. در بعد فرهنگی با سیستم تحقیر و توهین روبروست در بعد اقتصادی در بدترین وضعیت تبعیض و در بعد امنیتی در شرایط حکومت نظامی و در بعد ساختار اداری شکننده و در بعد سیاسی کاملا امنیتی و سرکوب و در بعد میدیا در محدودیت و بایکوت رسانه ای قرار دارد. رژیم اشغالگر در حال همکاری با گروهای تروریستی کورد وایجاد معضل دیگر یعنی تغییر ترکیب جمعیتی در نوار مرزی با تورکیه بنفع کوردهای مهاجر و حملات ایذایی تروریستهای کورد برعلیه ملت تورک آزربایجان در مناطق غربی آزربایجان است.

حرکت ملی آزربایجان همچنین از لحاظ فکری و امنیتی در حال جنگ است. رژیم با ایجاد گروهکهای پارالل و چته های جاسوسی سایبری شامل: مانقورتهای مذهبی ولائی رژیم، کمونیستهای فسیل شده مانقورت توده ای- اکثریتی و غیره و عوامل اطلاعاتی تعلیم دیده در اتاق فکرهای ساواما- کا. گ. ب تحت عنوان تورک ائلی براه انداخته است که خوشبختانه فعالین ملی در مقابل همه آنها محکم ایستاده اند.

با وجود خطاهای فراوان در این بیانیه، نویسنده بعد از فرا فکنی ها و زدن به صحرای کربلا با یک چرخش عجیب 180 درجه ای به این حقیقت اشاره کرده است که فعالین حرکت ملی آزربایجان نباید  در تله حرکتها و جناحهای ایران محور بیافتند. «.. حفظ ویژگی استقلال حرکت ملی آزربایجان و بسط و گسترش نگاه ملی_آزربایجانی آن در بین آحاد ملت تورک آزربایجان، مسؤلیتی ملی است که هیچ کس نمی تواند از مسئولیت آن شانه خالی کند. چرا که در گذشته شاهد آسیمیلاسیون گفتمان ملی آزربایجان که بر پایه دولت مداری بود، در ایدئولوژی چپ بوده ایم، که نتیجه آن چیزی جز انحراف، عدول از اهداف و عزت گزینی و فراموش نمودن اصل موضوع نتیجه دیگری برای آزربایجان به بار نیاورد. تکرار این اشتباه و ذوب در حرکتها و گفتمانهای ایران محور به هر دلیلی، چیزی جز نابودی حرکت ملی آزربایجان و تولید یأس در میان فعالان ملی صادق آزربایجان چیز دیگری به بار نخواهد آورد. هیچکس حق ندارد اهداف ملی آزربایجان را فدای مصلحت اندیشی های موقت و ماکیاولیستی امروز نماید. چرا که هدف رهایی ملی، ملت_وطن آزربایجان از هر مصلحت اندیشی و موقعیت پرستی، بالاتر، اعلاتر و ارزشمندتر است...».

نویسنده خود اعتراف میکند که علاقه ای به طرح مشکل اصلی یعنی ادعای ارضی و تهدیدات تروریستی کوردی ندارد و مینویسد «...عليرغم اينکه، شأن کتابت اين بيانيه در رابطه با ادعای ارضی و زمینه ‌سازی برای پاکسازی قومی از سوي يک جريان سياسي مسلح کُردي است، اما اميدها و نگرانيهاي ما ناشي از اعتقاد به حقوق برابر همه انسانها در همه کشورها...» یعنی بدون ورود به جزئیات فقط میخواهد با فرافکنی و بسط مشکل ارضی و اتنیکی به سراسر جهان اینگونه تجاوزها را یک مشکل نرمال جهانی حساب کند و راه حل آن هم اینستکه باید بهمراه هفت میلیارد انسان کره زمین پای کلاس درس برابری لنینستی و حقوق بشری اروپایی ایشان نشست و نیازی به دفاع از خاک مقدس آزربایجان نیست. انشالله تروریستهای کورد بزودی حقوقی بشری خواهند شد! کوردها فقط برای امرار معاش و قدم زدن وارد حیاط خانه ی تورکها در اورمیه و سولدوز و غیره شده اند و قصد تجاوز به اتاق نشیمن و ادعای صاحب خانه شدن را ندارند!

آقای علیرضا اردبیلی برخلاف ادعای خودش در تقبیح هراس افکنی در بخش دیگری از نوشته خود دست به هراس افکنی میزند و با اشاره به ضرورت و دلایل دوستي مردمان تورک و کورد  در ايران مینویسد «... فردايي که پول نفت از بودجه کشور کلا يا قسما حذف شود، فرداي سختي خواهد بود، فردايي که طبق همه پيش‌بيني‌ها، قرار است با بُخل آسمان و تشنگي خاک هم همراه باشد....» شگفتا کشورهایی که نفت ندارد خود را بخاک سیاه نشانده اند؟  در صورتی که  هم  کوردستان و هم آزربایجان جنوبی دارای منابع نفت و گاز و طلا و غیره است. نگرانی پان فارسیزم در مناطق کویری مرکز را به مناطق غیر فارس حواله دادن، اگر تفکر پان ایرانشهری نیست پس چیست؟

بلاخره در پایان از سران تروریست کورد میخواهد که «شر بزرگ» نشده و سرعقل بیایند و نقشه کردستان بزرگ نکشند. اما در لابلای همین نصیحتها، آدرس علط داده و سعی در القای موزیانه تفکور چپ کمونیستِ پان فارس و اصلاح طلبان طلائی امام را میکند و به غلط برای حرکت ملی آزربایجان تعیین هدف میکند و مینویسد بیایید«... برای رهایی از دیکتاتوری، ستم ملی  و توسعه پایدار...» در کنار سایر ملتها باشید.  در صورتیکه هدف حرکت ملی آزربایجان رهایی از سیستم فاشیستی است نه صرفاً تعویض دیکتاتور!  مبارزه کوردها، عربها و بلوچها، تورکمنها و مخصوصا ملت تورک آزربایجان برای بیرون راندن اشغالگران رژیم اقلیت فاشیستی فارس و تشکیل دولت مستقل ملی و اعلام استقلال آزربایجان جنوبی است.

سخن آخر
موارد گفتنی در مورد این بیانه و جریان سازیهای این چنینی برای تحریف، آلترناتیوسازی و ایجاد اصطکاک در حرکت ملی آزربایجان زیاد است که مثنوی هفتاد من شود. نکته آخر اینکه، با وجود موانع و مشکلات زیاد، حرکت ملی آزربایجان با هوشیاری و فداکاری فعالان میدانی در خط مقدم محکم به پیش میرود و حرف اول و آخر را مبارزین خط مقدم حرکت زده و خواهند زد و آماده دفاع از خاک مقدس آزربایجان در مقابل ادعاهای ارضی و تهدیدات گروهای تروریستی کورد بوده، هستند و خواهند بود.

پیوست:

فراموشی جنگ نقده - به بهانه نقد مقاله دو تن از هم حزبی های سابق نویسنده ( م.‌آز- ه. س زاده) مینویسند: «از جنگ نقده  ۴۰ سال گذشته و آن حادثه به تاریخ پیوسته است. اکثریت جمعیت نقده بعد از آن وقایع به دنیا آمده اند و هیچ تصوری از آن سالها ندارند...» چرا ملتهای دیگر بحق حوادث تلخ ۱۰۰پیش خود را فراموش نمی کنند و عاملان کشتارها را به دادگاه میکشانند و به سزای اعملشان میرسانند و ما چرا نباید عاملان ژنوساید؛ جیلولو- سیمیتقو، ۲۱ آذر ، سولدوز و خوجالی را به دادگاه لاهه نکشانیم و عاملان قتل را مجازات نکنیم.

تبرئه سلطنت طلبهای امروزی نویسنده بیانیه تلویحا سلطنت طلبهای امروزی و رضا پهلوی را مبرا از اعمال نژادپرستانه دوران پهلوی و بانیان سیستم فاشیستی پانفارسیسم میداند و با اشاره به تئوری «یک زبان، یک ملت، یک مملکت، یک نژاد» می نویسد: «معماران و مجريان “دولت ـ ملت“سازي در 90 سال قبل، اينک در قيد حيات نيستند و در نتيجه، بهاي قساوت امروزي براي انتقامکشي و خونخواهي، لاجرم از سوي کساني بايد پرداخت شود که 90 سال قبل هنوز متولد نشده بودند! و بسياري از تعديات(فاشیسم فارس) به حقوق اقليتها ( ملیتها) در 90 سال گذشته، ناشي از خام خيالي بوده، نه ناشی از ساديسم يا سوء نيت...»![داخل پرانتز از من]. عجبا با چش گرفتن ژنوساید ۲۵-۳۰ هزار تورک آزربایجانی در ۲۱ آذر۱۳۲۵ بعنوان روز نجات و محکوم نکردن جنایات سلف شان، که تعدادی از آنها بدون مجازات مانده و هنوز سر قبر پدر تاجدار در قاهره حاضر میشوند.

رهبر دست پاک! نویسنده بیانیه با تقلید از وزیرارشاد لندن نشین اصلاح طلبان(ع. مهاجرانی: رهبر دستش پاک است!) سید علی خامنه ای و بیت رهبری و سرداران سپاه اش را که خزانه کشور، ثروت ۸۰٪ کل مملکت در قبضه اوست مستاجر پاکدامن مملکت میداند و می نویسد: »در دوران مدرن، رهبر کشور نه بزرگترين زميندار کشور است، نه صاحب خزانه کشور است، نه شمشيرزن خوبي است، نه خودش الزاما آموزش يا مقام نظامي دارد و نه با آمدن يا رفتن رؤساي دولت،ارتشها تغيير ماهيت ميدهند.»


لینک مصاحبه با ANTV: در مورد ادعای ارضی گروههای تروریست کورد  و نقد بیانیه و ...

https://www.youtube.com/watch?v=KGZtRXVtj7s&t=146s

آ. ن. تی وی ده AN TV مصاحیبه: کورد ترور گروپلاری و میللی حرکت آدینا گیزلی همکارلیق ائدن و بیانیه نشر ائدن لر حاقدا
ایشتیراکچی: اومود دوٌزگوٌن
آپاریجی: رضا طالبی
ANtvi de Musahibe:
Kurd terror gurublari ve Milli hereket adina gizli hemkariliq ve beyanat ne$r etme haqda...
I$tirakci: Umud Duzgun
Aparici: Riza Talibi
Tarix: 07-07-2020
موضوع لار:
۱- کورد میللتی ایله، کورد ترور گروپلارینی بیری بیریندن آییرمالییق.
۲- کورد تروریست گروپلاری اولدورن آزربایجانلی سربازلار شهیدیلر..>>>
۳- قاسیملو سلدوزدا جنایت توْرئدیب.
۴- کورد تروریستلری اسلحه الینده گیریبلر ائویمیزین حئیتینه و ایدعای ارضی ائدیرلر.
۵- میللیتچی لریمیز سیلاحلانمالیدیرلار. میلتمیزین حق دیفاع مشروع واریدیر.
۶- فلسفه ایرانشهرینی آپارانلار: سلطنت طلب لر، پانفارس ساغ - سول گروپلاری، رژیمین اصلاح طلب و اصولگرالاری و پان ایرانیست آزربایجانلی سولچولار.
- گلوبال سوسیالیزم و جمهوری اسلامی میللی حرکتین علیهنه بیرلیکده هیجوم ائدیرلر
۷- گلوبال سوسیالیزم گوناز تی وی و آ. ان تی وی ده نیفوذ ادیبلر.
۸- میللی حرکت آدینا کورد تروریستلریله گیزلی مذاکره یه گیرنلر و اولارلا برابر جمهوری اسلامی ایله گیزلی مذاکره آپارانلار و مجاهید و سلطنت طلب و اصلاح طلب، شورای گذارا یالتاقلیق ائدنلر ایفشاء اولونامالیدیرلار.
۹- مرحوم جعفر پیشه ورینی توده ای لر ۱۳۲۵ده تبریزده آسدیلار، اعدام ائله دیلر! امما جیسم ینی یوخ بلکه اونین تفکورونی، آزربایجانچیلیقینی و مللیت سئورلیگینی و میللی روحینی اسیبلار.( فیرقه نین ایچچینده اولان حزب توده طیفی)
۱۰- حق تعیین سرنوشت و رفع تبعیض شعارلاری کمونیستلرین ایدوروجو شعارلاریدی
۱۱- منشور حقوق بشردن دم ویران سولچولار میللی قهرمانیمیز عباس لیسانی بئی دن بئله آد آپارمیرلار!
۱۲- تهرانین فاشیست رژیمی، فارس اپوزوسیونی مهندسی ایدیر. پول خرجلیر و مختلف تی وی لر یاردیر. دولایسی یول ایله ایران انترناشنال- منو تو و بی بی سی یه پول وئریر. بیر تاجر عرب و یا ایرانی وسیله سیله پول وئریر و آدیندا قویورلار عربیستان وئریر. عربستان پان فارسیسیزمین تبلیغینه پول یاتیرماز. ایسترسه وئرر الاحواز گروپلارینا...
۱۳- رژیم میللی حرکتین علیهینه پارالل گروپلار و سایبری چه ته لر یارادیب
۱۴- فدرالیسم ایکی جوره دی ۱- دوغرو میللی فدرالیسم دیرکی تضمینات نظامیه دایاناراق گورولومالیدیر. البته بوگونه قدر آزبایجان میللی حرکتینده بئله فدارالیستلر اوزه چخییب و اوز خطتینده محکم دورا یوخدور. ۲- اویدوروجو پان ایرانیست فدرالیسم دیر کی فلسفه ایرانشهری اساساسیندا و میللی حرکتینین علیهینه دیر.
۱۵- میللی حرکته گلن بیلمه لیدیرکی « میللی حرکت هر ساحه ده ساواشدا دیر.»
۱۶- میللی حرکته گلنین گه ره ک خطی اولا و اوز خطتینین اوستونده محکم دایانا.
۱۷- میللی حرکتچیلر گه ره ک میللی اراده نی میدانا قویوب، همیشه یاشادالار.

لینک بیانیه « به آرزوهای مردم شليک نکنيد! »
http://www.tribun.one/teori-menu/teori/2930-2020-06-23-16-56-44

*************************************************
توهین روشنفکر کورد به ملت تورک به بهانه پاسخ به بیانیه 
-( از اعضای حزب د. کردستان) مندرج در ایران گلوبال
فعالان اذری رو بە دشمن و پشت بە میهن
نگاهی بە بیانییە جمعی از  اذریهای ایران! 
 
اخیرا متنی سراسر کذب و با اهدافی خاص کە بی ربط بە تحولات  منطقەای و  وحشیگریهای رژیم اسلامی ترکیە نیست از طرف برخی از چهرەهای اشنا و نااشنای اذری در سوسیال میدیا انتشار یافتە کە  در بیانییە خود نە روی مسائل مورد اختلاف میان کوردها و اذریها در مناطق مشترک بلکە روی کل  بخشهای کوردستان پرداختە و بزعم خود تحلیل نمودەاند!!.  در میان امضا کنندگان افراد محترمی هستند کە دغدغە ملی دارند و برای ملت خود می کوشند و  با توجە بە سابقە سالم و ازمودە شدەشان امضایشان پای امضای افراد معلوم الحال سوال برانگیز است،  بعید نیست از طرف همزبانان خود یکدستی خوردە باشند.  اما برخی از انان مقیم ترکیە و کارشاناسان برخی نهادهای حساس ترکیە هستند و از انجا خط می گیرند بنابراین نگاهشان بە مسائل حساس منطقە برای اهل فن غریب نیست. در واقع کوردهراسی  پروژە تورکان عثمانی و چون دولت اردوغان نسل کشی کوردها همانند قتل عام ارامنە در قرن گذشتە را اغاز کردە نیازمند همچون حرکاتی هست. 

برای ورود بە بحث لازم میدانم اشارە کنم کە عموم کوردهای فعال  در صحنە سیاسی در ادبیات سیاسی خود اذربایجان ایران را اذربایجان جنوبی کە مردمانش همخون اذریهای جمهوری اذربایجان یا اذربایجان شمالی می شناسند و نام میبرند  اما همین عدە کە نامشان در بیانیە امدە  همانند تورکان عثمانی کە در انکار و نابودی دیگر ملل نمونە ندارند نە اینکە شمال کوردستان ( کوردستان ترکیە ) را انکار می کنند بلکە از بیان نام کوردستان ترکیە نیز ابا دارند. بجهت اثبات ادعا چندی پیش با یکی از امضا کنندگان مقیم انکارا!! مشاجرەای داشتم و گفتم من مدافع ازادی و تاسیس کشور اذربایجان جنوبی هستم و همین رسالت برای عربستان ایران قائلم  شما جرات دارید بە اقلیم کوردهای تورکیە بگویید  شمال کوردستان و یا حتی کوردستان تورکیە؟ پاسخی نداشت چون  کسی کە اجیرشدە تورکان عثمانی باشد نمیتواند اخلاق و وجدان و شرافت خود را  پاک نگە دارد.  بغیراز بیماری سادیستی و مازوخیستی و یا جیرەخواری تورکان عثمانی چە توجیهی میتوان یافت در حالیکە در ایران  تحت ستم باشد،  انکار شوید، بظاهر برای ازادی مبارزە کنید اما همنوعان خود را انکار نمایید؟

در تاریخ معاصر ایران اذریها نقش مهمی در نهضت ازادیخواهی ایرانی داشتەاند.  چهرەهایی چون حیدرخان عمواغلی، سید محمد خیابانی،  سید جعفر پیشەوری هرکدام مکتبی برای یادگیری و اموزەهای ازادیخواهی و مقاومت بودەاند . متاسفانە برخی از فعالان اذری نە اینکە با این مکاتب بیگانە،  با نسل صمد بهرنگی و علیرضا نابدل نیز بیگانەاند. حتی از میان دو چهرە حکومتی مثل اقای اکبر اعلمی کە با تمام وجود  مقابل فساد حکومتی ایستادە و ملا حسنی کثیف کە فقط دشمن کوردها بودە این عدە پشت سر ملا حسنی ایستادەاند. چرا فعالان تورک بە این مسیر کشیدە شدەاند از جهاتی قابل تامل است و سعی میکنم نکاتی را بیان دارم. 

از بعداز سقوط جمهوری اذربایجان بە رهبری پیشەوری رژیمهای حاکم بر ایران در هر دو دورە  پهلوی و خمینی،  اذربایجانیان را با بحران هویت روبرو کردەاند. عبداللە مستوفی استاندار وقت تبریز در سر کار خود و در بازدید از شهر مردم را تورک خر صدا میزد. همین روشهای تحقیرامیز سبب شدە تا بسیاری از تورکها کە وارد زندگی مدرن شدەاند از هویت خود شرم کنند و  اذری بودن خود را انکار کنند.  سرزمین هر ملتی شناسنامە و هویت مردمان ان دیار هست. مثلا، روسیە سرزمین روسها و زبان روسی هستە اصلی هویت انان است. فرانسە سرزمین فرانسویها و زبان فرانسوی هویت و شناسنامە انان است. جمهوری اذربایجان ( اذربایجان شمالی )  سرزمین بخشی از  اذریها و زبان اذری شناسنامە انان است. بر این اساس اذربایجان ( جنوبی ) سرزمین اذریها، زبانشان اذری و هویتشان اذری است کە تمام ویژگیهای یک ملت را دارا هستند  اما از عجایبات روزگار اذریهای ایران با سرزمین ، زبان و هویت واقعی کە دارند  اگاهانە یا نااگاهانە تیشە بە ریشە خود می زنند و خود را تورک می پندارند تا بلکە خود را بە تورکان بی هویت عثمانی ربط دهند.  این انحراف یک موضوع سادە نیست و از این منظر میتوان بە انحرافات دیگر فعالان سیاسی اذری پی برد. 

در وصف کارنامە سیاە تورکان عثمانی شنیدەهای حقیقی از زبان دیگر ملتها زیاد هست.  ارمنیها می گویند " اگر تورکها کسی برای کشتن نیابند پدر خود را می کشند "،  اکراینی ها  می گویند  " نە مرغ پرندە هست نە تورک انسان "، بلغاریها،  "  پای تورکها بە هرجا افتاد انجا  هرگز سبز نمیشود ". رومانیها می گویند "  هرگاە خروس تخم گذاشث تورک هم ادم میشوند" . یونانی ها "  اگر تورکها از اشتی حرف زدند بدان کە جنگ در سر دارند ". روسها. " اگر سرزدە مهمان امد  بدانید کە تورک هست ". صربها. "  انسان می سازد تورکها ویران میکنند ". انچە جای سوال و جای تاسف است اذریهای ایران  با ان فرهنگ و  تاریخ درخشانی کە دارند خود را بە تورکان عثمانی با ان تاریخ منفور و سیاە گرە میزنند. 

استقلال جمهوری اذربایجان در سال ١٩٩١  بزرگترین چالش و نگرانی رژیم ایران بود.  رژیم ایران کە سخت نگران ظهور ملی گرایی اذریها با تاسی از استقلال جمهوری اذربایجان بود  تلاش نمود تا انان را از اذربایجان شمالی دور  و بسوی ترکیە کە هیچگاە دوست اذریها نبودە ترغیب کند. حاکمان ایرانی  اگاهند و نیک میدانند کە تورکها بهترین وسیلە برای سرکوب اذریها در صورت هرگونە ادعای ملی گرایی هستند زیرا هم تورکان عثمانی خود با مسئلە کورد روبرو هستند هم میدانند کە روی خوشی بە اذریها نشان نمیدهند هم اینکە در قاموس تورکان عثمانی یک بشکە نفت از میلیونها اذری برای انان با اهمیتتر است. 
 از تاسیس جمهوری ترکیە تا بە امروز هیچگاە ترکیە از مظلومیت اذریها سخن بمیان نیاوردەاند. حتی رژیم ترکیە اجازە برگزاری کنگرە اذربایجانیان جهان در ترکیە را نمیدهد.  اذریها باید از  تجربە جنگ ارمنستان و اذربایجان درس بگیرند.  ارمنستان ٢٠% خاک اذربایجان را اشغال کردە اما تورکیە چە کمکی بە انان کردەاست؟. مطمئنا ترکیە برای اذریها کاری نخواهد کرد. فرهنگ ترکان عثمانی این است کە تمام  تورکهای جهان نوکر انان باشند. ترکیە سربازان خود را بە لیبی نمی فرستد اما ترکمنهای عراق و سوریە را بە قتلگاە لیبی می فرستد. 
پروژە دیگر  نهادهای امنیتی ایران برای تخلیە انرژی اذریها  شوراندن انان علیە کوردها، ارمنیها و دیگر ملل است. زیرا بە همان اندازە کە فعالان اذری علیە کوردها لجن پراکنی میکنند علیە ارمنیهای قرەباغ نیز میکنند.  نفوذ رژیم در اذری ها از طریق ورزش و تیم فوتبال تراکتور ( تراختور ) کە در دورە احمدی نژاد پا گرفت و بنابە برخی گزارشها کسانی چون صادق محصولی از گردانندگان تیم تراکتور بودەاند فرهنگ اجتماعی انان را هدف قرار گرفتەاست. با شعارهای احماقنە  مرگ بر کورد، مرگ بر فارس در استادیومها کرامت و سابقە درخشان تاریخی ملت اذری را مخدوش میکنند و این انحرافات خودجوش نیست و در محافل امنیتی رژیم روش کار شدەاست. 
با این مقدمە بهتر است کمی در مورد واقعیتهای تاریخی اورمیە بنویسیم. 
استان اورمیە و انچە امروزە استان اذربایجان غربی نام دارد  محل اتصال دو حوزە جغرافیایی قفقاز و خاورمیانە و  تعدد ملتها و ادیان مختلف ویژگی خاصی بە این منطقە بخشیدە است. میتوان گفت تمام حساسیتهای قفقاز و خاورمیانە ( بدون احتساب انرژی ) در این منطقە نهفتە است. اورمیە نامی اسوری و بمعنی کنار اب هست. اسوریها و ارمنیها عمدتا کنار دریاچە اورمیە و دریاچە وان زیستەاند.   

 در جریان جنگ چالدران میان صفویها و عثمانیها، اکثریت کوردها  کە اینک در سرزمین فروپاشیدە عثمانی قرار گرفتە با توجە بە اشتراک دینی، جانب تورکان عثمانی را گرفتند و بە بخشی از سرزمین عثمانی درامدند. در دورەهای بعد نیز  گرجیها، ارمنیها و بخشی از اذریها نیز کە امروزە در جمهوری اذربایجان قرار دارند  از جنگ میان روسیە و ایران بهرە بردە و از روسها کمک خواستند تا انان را از شر ایرانیان نجات دهند.  در قرن گذشتە تورکان عثمانی برای تسلط بر این منطقە حساس اقدام بە جنایت و  نسل کشی نمودە و بیش از یک و نیم میلیون ارمنی را کشتند. در قفقاز شمالی روسها با چچنیها و اینگوشیها درگیر بودند. در سال ٢٠٠٨  اوسیتیها و ابخازیها با دولت گرجستان درگیر و هر دو ملت استقلال خود را از گرجستان اعلام نمودند. اینها نمونەهایی از نزاع و کشمکشهای ملی در حوزە قفقاز هستند.  
کوردها در این منطقە بعداز ارمنیها بزرگترین قربانیان تنشهای ملی بودەاند. کوچاندن صدهاهزار  کورد بە خراسان و شمال ایران  در دورە صفوی،  واگذاری بخش بزرگی از منطقە اورمیە بە اتاتورک توسط رضاشاە برای تغییر دموگرافی و متلزل جمعیت کوردها بودەاست. با این وجود کوردها و اذریها جمعیت اصلی ان استان را تشکیل میدهند. 

شهر اورمیە)  جامعە کوردی  روستانشین و تا این اواخر  زندگی شهری  ارزشی برای کوردها نداشت مثل  انچە برای دیگر ملل داشت زیرا اصالت هر ملتی از روستا و زادگاهش کە با طبیعت همزاد است معنی می یابد. اصالت و هویت ملی از شهر بدست نمی اید و روستا مبنای هویت هر ملتی هست.  با نگاهی بە حوزە جغرافیایی  میاندواب، نقدە، اورمیە، سلماس خوی و ماکو در می یابیم کە روستاهای ان شهرها  از سە جهت شمال، غرب و جنوب ا عموما کورد و تنها از جهت شرقی اذری نشین هستند.  چون  ساختار اجتماعی و مدیریتی ایران تمرکزگرایانە بنا نهادە شدە،  مردم روستا بە شهر،  مردم شهر بە مرکز استان و  مردم مرکز استان بە پایتخت مهاجرت میکنند و این روند ادامە دارد. از این جهت هرچند دیرهنگام اما  ساختار اجتماعی و مدیریتی ایران کوردها را بە شهرها سوق دادەاست همانگونە کە اذریها بە تهران و شهرهای دیگر ایران مهاجرت کردەاند.  کمکی بە بحث نمیکند اما جمهوری نخجوان کوردنشین و بخشی از کوردستان بودە و خاندان الهام علی اف در اصل کورد هستند  تا جاییکە اطلاع دارم حلقە اصلی نزدیکان رئیس جمهور اذربایجان کورد هستند.  مهمتر از همە  بلحاظ تاریخی در نزدیکی شهرهای اورمیە،  خوی و ماکو قلعەهایی وجود دارند کەمحل فرمانروایی حاکمان کورد بودەاست. برای نمونە میرزا علی خان ماکویی حاکم ماکو بودە کە در دورە ظهور بابیگری ناصرالدین شاە قاجار  سید علی محمد باب را  بە  قلعە میرزا علی خان ماکویی تبعید کردەاست و در انجا مورد احترام میرزا علی خان  قرار گرفتە است.  قلعە دمدم در نزدیکی اورمیە کە حماسە خان لپ زیرین در ان اتفاق افتادە و تاریخ واقعی دموگرافی اورمیە را بیان میسازد. در این مورد کتابهای زیادی موجود است.  قلعە چهریق خوی کە محل فرمانروایی خاندان سمکو بودە نمونەای دیگر از تاریخ زندە این سرزمین کوردهاست.  وجود قلعە در ان ایام بمعنای دولت محلی و محل امور اداری و امنیت زندگی مردم بودەاست.  قلعە را هر ملت مهاجری نمیتواند داشتە باشند یا ادارە کند!!.  

نقدە)   برخلاف  نواحی اورمیە و خوی تورکهای نقدە اذری نیستد بلکە تیرەای بنام  قرەقالپاق ( کلاە سیاە ) کە حدود ١٢٠ سال پیش از اسیای میانە بە انجا کوچ کردەاند.  زادگاە اصلی قرەقالپاغها  ازبکستان و  یک ایالت بهمین عنوان دارند کە بطور فدرال ادارە میشود.  منظور از این یاداوری این نیست کە مهاجر بودن انان دلیلی بر کتمان حقوق ملی و ندیدە گرفتن انان باشد. 

رشد پان تورکیزم در منطقە) خارج از اینکە  یکی از پدیدەهای پان تورکیزم در تسخیر اراضی خود را نشان میدهد و اما چون  کوردها همیشە مورد تهاجم تورکان عثمانی، اتاتورک، واردوغان و رژیمهای حاکم بر ایران بودە،  اذریهای ایران  از تنشهای یادشدە سود جستەاند. بە همان اندازە کە حکام ایران از شورش کوردها احساس خطر کردە موقعیت برای پان تورکیزم فراهمتر گشتەاست و با استفادە مشترکاتی کە با حاکمیت بویژە بعد دینی داشتە همدست سرکوبگران شدەاند. برای نمونە دو لشکر نظامی ٦٤ اورمیە و لشکر ٣١ عاشورا  کە همگی تورک هستند در سرکوب کوردها از هیچ جنایتی دست نگە نداشتەاند. 

ایندە این منطقە چگونە حل میگردد؟ 
 هرگاە سخن از فدرالیزە کردن ایران می اید اپوزسیون ایرانی بظاهر دموکرات،  اورمیە را بە انبار باروتی تشبیە میکنند کە ممکن است منفجر شود و با احساس خطر  مخالف چارە جویی برای مسئلە ملی و تعیین مرزهای جغرافیایی هستند. جریانات دیگر نیازی بە توضیح نیست. بنابراین تنها اذریها و کوردها کە مالک این سرزمین هستند باید بە مشکلات پیشرو پاسخ دهند و در فکرچارە یابی باشند.  برای راە حل بحران  و تعیین حدود و صعود میان کوردها و اذریها باید بە استانداردهای جهانی متوسل شد. مرزبندی طبق استانداردهای جهانی بر اساس عوامل جغرافیایی، اقتصادی و ترکیب ملی مرزها تعیین شود. مثلا اگر شهری بلحاظ جغرافیایی و اقتصادی بە کوردستان وابستە بود در حوزە جغرافیایی کوردستان قرار میگرد و یا برعکس. دوستان تورک باید بدانند دریاچە اورمیە یک مرز مشخص و غیر قابل مناقشە میان کورد و اذری است و وجود اذریها در غرب دریاچە مانعی برای این مرزبندی نیست. صد البتە از همان حق و حقوقی برخورداند کە کوردها باید داشتە باشند. ممکن است شهری جمعیت کوردی داشتە باشد اما  بلحاظ جغرافیایی، اقتصادی بە اذربایجان تعلق گیرد اما باید کوردهای انجا از همان حقوقی بهرەمند باشند کە تورکهای انجا دارند. این تجارب در کوردستان عراق بدست امدە و ترکمنهای ان منطقە از همان حقوقی برخوردارند کە کوردها. و یا اینکە میتوان از همان پروژە کشورهای منافع المشترک شوروی سابق بهنگام فروپاشی شوروی بهرە جست. 

تا جاییکە میدانم روابط میان دو ملت خوب  و در جریان اعتراضات ابانماە کوردها و اذریها در اورمیە باهم بە خیابانها سرازیر و علیە رژیم ایستادند. ملت کورد ملتی بخشندە و  هیچگاە ظلم و جنایت لشکر ٦٤ اورمیە و ٣١ عاشورا و دیگر نهادهای امنیتی را بحساب اذریها نگذاشتەاند و  عدە کە سر در اخور تورکان عثمانی دارند را نتوان بحساب اذریها گذاشت.  

سخن اخر. 
با انقلاب ٥٧ اذریها فریب اشتراک دینی با حاکمیت مذهبی را خوردند و  دهە اول و دوم انقلاب ماە عسل انان با حاکمیت دینی بود. اذریها  متوجە شدند کە تحقیر ادامە دارد،  مسخ هویت ادامە دارد و  بە حاشیە هم راندە شدەاند.  همچنانکە قبلا اشارە شد تحولات شوروی سابق و استقلال اذربایجان برای رژیم  ایران یک تهدید بود. انچە شاهد هستیم رژیم ایران هر کاری کە برای انحراف فرهنگ و هویت اذربایجان  انجام دادە است.  اذریها باید بهوش ایند در وهلە اول از تورکان عثمانی فاصلە گیرند،  هویت خودرا  محترم شمارند و باکو را اساس هویت ملی خود قرار دهند،  در وهلە دوم تحقیق کنند کە چرا اذریهای همدان،  زنجان و قزوین همانند اذریهای اردبیل و تبریز دغدغە ملی ندارند  و از زوایای مختلف این موضوع را اسیب شناسی کنند و تلاش کنند اتحاد ملی خود  را بدست اورند. سوم،   بیش از این بازیچە دست نهادهای امنیتی این کشور و ان کشور نشوند با ملتهای تحت ستم ایران همسو شوند.  بنابراین از اذریها انتظار میرود  بجای همدستی با دشمنان مشترک ( تورکان عثمانی و ایران )  با کوردها،  عربها، بلوچها و ترکمنها متحد شوند.

انتشار از: 




 

عبدالرحمان قاسملو سرکرده حزب  دمکرات در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ یعنی تنها دو روز بعد از پیروزی انقلاب با حملات مسلحانه به مراکز نظامی، پاسگاه‌های ژاندارمری و سازمان‌های دولتی منطقه را اشغال کردند.
 
حزب دمکرات روز اول اسفند ۱۳۵۷ پادگان ارتش در مهاباد را اشغال کرد و تمام تسلیحات را از پادگان خارج کردند. روز ۲۷ اسفند ۱۳۵۷ نیز پادگان سنندج و ساختمان شهربانی و رادیو و تلویزیون این شهر را اشغال کردند. 
 حزب دمکرات کردستان ایران در روز جمعه 31 فروردین ماه سال 1358 با اعلام و آمادگی قبلی برگزاری میتینگ مسلحانه در سولدوز/نقده و فراخوانی هواداران خود (با وجود مخالفت قبلی کتبی و شفاهی اهالی نقده) اقدام به انجام آن در محل استادیوم ورزشی (واقع در منطقه ترک‌نشین نقده) نمود .
 بنوشته محقق تاریخ عیسی یگانه: در حین برگزاری، ناگهان صدای تیراندازی در منزلی واقع در جنوب استادیوم شنیده شد و نیز مدتی بعد صدای تیری از خارج، اجتماع هزاران کرد مسلح حاضر در استادیوم ورزشی را متشنج نمود. اکراد مسلح با تیراندازی هوایی، سراسیمه محل یاد شده را ترک نمودند. در ابتدای امر، عوامل مسلح کردی در خیابان‌‌های اطراف استادیوم، عده‌ای از کسبه دوره‌گرد و از اهالی شهر نقده را کشته و نیز جمعی را در محل بازار هفتگی (جمعه بازار) و سایر محله‌ها به گروگان گرفتند. با آنکه ترک‌ها با بلندگوها تا ساعت 2 بعد از ظهر اعلام نمودند که برای پرهیز از جنگ و برادرکشی، افراد مسلح، شهر را ترک کنند سران حزب دموکرات این امر را نپذیرفته و تسلیم شدن ترک‌ها را درخواست نمودند.  در نتیجه ساعت 5 بعد از ظهر، درگیری رسماً آغاز شد و بعد از سه روز کشمکش و جنگ خونین، در سحرگاه روز دوشنبه 3/2/1358 افراد مسلح مهاجم، مجبور به فرار از نقده شده و جنگ پایان یافت.
 در تاریخ 1358/10/25 سرکرده حزب منحله دمکرات نامه ای برای روح الله خمینی ارسال کرد.

در این نامه قاسملو، با اینکه بارها علیه خمینی سخنرانی کرده بود از ایشان بعنوان حضرت آیت الله العظمی امام خمینی نام برد.
 قاسملو با فریب و نیرنگ، مدعی مبارزه با آمریکا هم شد! در این نامه او حتی سوگند می خورد که مصمم به مبارزه قاطع با آمریکاست و دست در دست همه نیروهای مردمی در سراسر ایران علیه آمریکا مبارزه خواهد کرد!
اما مدتی بعد  سوگند خود را زیر پا گذاشت و با آمریکا و صدام حسین دست دوستی داد.
 ترور قاسملو
عبدالرحمن قاسملو در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ در اتریش ترور و کشته شد. 
عبدالرحمن قاسملو در حالی که رژیم پیشمرگهای کرد را دسته دسته اعدام صحرایی میکرد با خیانت شرم آور به نیروهای مسلح کرد داخل، در فضای خوش نشینی خارج متوهمانه وارد مذاکره با تنی چند از جنایتکاران وزارت اطلاعات حکومت جمهوری اسلامی (دولت رفسنجانی) در وین شد و به همراه عبدالله قادری آذر به دست همان نمایندگان رژیم کشته شد. 

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home