Tuesday, October 27, 2020

جنگ قره باغ شکاف اتنیکی در ایران را عمیق تر می کند

 

از: نشریه نشنال اینترست  

  نویسنده: رامین جبارلی

  برگردان: اومود دوٌزگوٌن


جنگ بین ارمنستان و آزربایجان بر سر قره‌باغ که طبق قوانین بین المللی به عنوان سرزمین آزربایجان شناخته شده است دوباره در ۲۷ سپتامبر آغاز شد. تأثیر این جنگ فقط به قفقاز جنوبی محدود نشده است. این جنگ موجهای اعتراض مخالفان را در همسایگی این دو کشور (ایران) جایی که تورکهای آزربایجانی تقریباً یک سوم از ۸۴ میلیون جمعیت ایران را تشکیل می دهند، شعله‌ور کرده است. شهرهای مختلفی در استانهای آزربایجانی ایران(تبریز، اورمیه،زنگان و اردبیل و ساحل رود آراز) و پایتخت تهران شاهد چنین اعتراضاتی بوده‌اند. از آغاز جنگ در قره باغ در تاریخ ۲۷ سپتامبر، ایران بیش از ۲۰۰ نفر تورک آزربایجانی را که به ارسال تجهیزات نظامی روسیه از طریق ایران به ارمنستان اعتراض داشتند، دستگیر کرده‌اند. بر اساس گزارشها برخی از دستگیر شدگان توسط مأموران پلیس و اطلاعات مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.


جنگ اتنیک‌ها را متحد می‌کند: جنگ ایران و عراق
از نظر تاریخی، جنگ نقشی محوری در شکل گیری هویت ملی در سراسر جهان داشته است. تاریخ ایران نشان داده است که جنگ تأثیر قابل توجهی بر روابط اتنیکی داشته است. علیرغم سختی های جنگ هشت ساله ایران و عراق، که از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ به طول انجامید، یک پیامد مثبت ناخواسته از نظر بهبود روابط اتنیکی و ارتقاء هویت ملی ایرانی به وجود آمد. در پاسخ به تهدیدات خارجی، ایران سطح همبستگی ملی بیشتری را تجربه کرد. این وضعیتدر میان سایر کشورهای چند اتنیکی با جوامع اقلیت تحت تبعیض نیز اتفاق افتاده است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. در طول جنگ، تعداد بی‌شماری از افرادی که خود قربانی تبعیض نژادی توسط حکومت تهران بودند برای دفاع از ایران در خط مقدم جبهه جان خود را فدا کردند. با توجه به اینکه گروه‌های (غیرفارس) اقلیت اتنیکی در مجموع اکثریت قابل توجهی از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند و هر گروه انواع مختلفی از تبعیض را تجربه می کنند، جنگ (ایران -عراق) خود به خود نقش بسزایی در ایجاد همبستگی بین اتنیک ها داشت.

تحت جمهوری اسلامی، که در نتیجه انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ شکل گرفت، اسلام شیعه به عنوان هویت جمعی مبنا قرار داده شد تا مردم در زیر چتر آن به کشور پایبند باشند. بعلاوه، حکومت ایران به طور مداوم "همبستگی اسلامی" را به عنوان رویکرد اصلی سیاست خارجی خود اعلام کرده است. چنین سیاستی کلیدی بود زیرا اجازه می‌داد هویت برجسته دینی از مرزهای هویت قومی عبور کند و ضمن سرپوش گذاشتن بر تبعیض های اتنیکی، اعتراضات اتنیکی را با مشکل روبرو کند. در حقیقت، از آنجا که ایران کشوری غالباً شیعه است، قدرت و محبوبیت اعتقاد اسلامی شیعه به طور موثر در مفهوم هویت ملی ایرانی سرایت کرده و در نتیجه احساس تعلق به ایران را نیز تقویت می‌کند. نمونه های آماری از ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان نشان می‌دهد کسانی که بیشتر اوقات در مراسم مذهبی شرکت می کنند نسبت به افرادی که اینگونه نیستند غرور ملی بالاتری دارند.
شکست سیاست هویتی ایران: جنگ قره باغ
سیاست هویتی ایران از دریچه جنگ دیگری آشکار می‌شود و آن جنگ قره باغ است که از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ بین ارمنستان و آزربایجان ادامه داشت. به دلیل مواضع سیاسی خاص ایران در جنگ قره باغ، موج اعتراضات تورکهای آزربایجانی را بخاطر حمایت ایران از ارمنستان در بر داشت و اخیراً آزربایجانیها خواستار توقف ارسال سلاح و بسته شدن مرز با ارمنستان شده‌اند. برخلاف موضع رسمی بی طرفی ایران در جنگ قره باغ و به رسمیت شناختن تمامیت ارضی آزربایجان، در سه دهه گذشته، ایران روابط خوب خود را با ارمنستان حفظ کرده و علاوه بر تامین (برق و نفت و گاز) مایحتاج ضروری، با انتقال کمک های نظامی روسیه از طریق ایران، به ارمنستان یاری رسانده است. تورکهای آزربایجان در ایران حتی در دوره اول جنگ قره باغ سال ۱۹۹۲، تظاهراتی علیه سیاست خصمانه رژیم ایران، در شهرهایی مانند تبریز ، اورمیه و تهران برگزار کردند. ایران در درجه اول به دلیل نگرانی‌های ژئوپلیتیکی و نگرانی در مورد تأثیر دومینوی استقلال آزربایجان(شمالی) بر تورکهای آذربایجان در ایران، از ارمنستان حمایت کرده است. چنین نگرانی چیز جدیدی نیست. اسناد تاریخی حاکی از آن است که همین نگرانی در پی تأسیس جمهوری آزربایجان در ۲۸ مه ۱۹۱۸ مطرح شده است. لذا یک آزربایجان مستقل، همیشه به عنوان تهدیدی بالقوه برای امنیت ملی ایران تصور شده است. رژیم ایران یک جمهوری آزربایجان درگیر با مشکلاتی مانند جنگ را به آزربایجان نیرومند و جذاب ترجیح می‌دهد. این سیاستی است برای جلوگیری از تأثیرات الهام بخش استقلال بر آزربایجانی‌های تحت تبعیض جنوب رود ارس در ایران.

امید رژیم ایران برای ایجاد همبستگی داخلی چندان موفقیت آمیز نبوده است. برخلاف امیدهای تهران، رویکرد سیاست خارجی این کشور احساس تعلق به هویت ملی ایرانی در میان آزربایجانی‌ها را تضعیف کرده است. این امر در درجه اول به این دلیل اتفاق افتاده است که سیاست قره‌باغ ایران بر خلاف اصل "همبستگی اسلامی" بوده است. ایران بیشتر از ابراز همبستگی اسلامی با جمهوری آزربایجان که خود یک ملت (اکثریت) شیعه مذهب است خودداری کرده است. از نظر آزربایجانی‌ها، این سیاست ایران نسبت به مردم مسلمان و شیعه آزربایجان حاکی از یک عهدشکنی اسلامی و خیانت به اصل همبستگی اسلامی محسوب شده و به احساس بدبینی و فاصله گرفتن آزربایجانیها از هویت جمعی اسلامی انجامیده است. چنین نگرشی نه تنها باعث کاهش طنین‌انداز گفتمان اسلامی ایران در میان شهروندان تورک آزربایجانی شده است بلکه به برجستگی هویت جمعی مذهبی فراگیر لطمه زده است. داده‌های آماری، به وضوح روند کاهش دینداری در ایران را نشان می دهد. ۶۶ درصد ایرانیان بر این باورند که مردم در داخل کشور امروز نسبت به ۵ سال قبل اعتقادات مذهبی کمتری پیدا کرده اند و در ۵ سال آینده حتی غیرمذهبی‌تر خواهند شد. درصد کاهش دینداری برای آزربایجانی ها در ایران بالاتر از متوسط ​​ملی ایران است و این کاهش ۷۰ درصد است. شکست سیاست هویتی ایران پیامدهای اساسی برای ایران دارد زیرا این بحران هویت زمینه را برای برجسته‌ شدن مرزهای هویت (اتنیکی) جایگزین هموار می کند.

جنگ قره‌ باغ یک شوک خارجی برای ایران بود زیرا ماهیت ملی‌گرایانه انحصاری فارسی- ایرانی را که توسط یک هویت شیعه جمعی پوشانده شده بود، برای آزربایجانیها آشکار کرد. این باعث افزایش آگاهی بیشتر در مورد تبعیض اتنیکی- قومی شد. بر اساس آمار نظرسنجی، تنها ۳۹ درصد از آزربایجانی‌ها در ایران بر این باورند که این حکومت هیچ تبعیضی علیه اقلیت‌های اتنیکی ندارد. تورکهای آزربایجانی که زمانی یکی از وفادارترین اقلیتهای اتنیکی به ایران بوده اند، به تدریج سرخورده شده اند. آگاهی از نابرابری قومی و تبعیض در شرایط کاهش دینداری موجب عمیق تر شدن شکاف اتنیکی میان تورکهای آزربایجان در ایران شده اشت. تحولات اخیر نشان می دهد که هویت ملی تورک آزربایجانی برجسته شده و این برجستگی در فعالیت‌های اجتماعی- سیاسی آزربایجانیها منعکس می‌شود. با وجود سرکوب شدید رژیم تهران، میزان ابراز همبستگی تورکهای آزربایجان در ایران با جمهوری آزربایجان بی‌سابقه است.

عدم موفقیت در ساختن ملت فراگیر در یک کشور چند ملیتی نه تنها روابط اتنیکی را بدتر می کند، بلکه احتمال انتقال به دموکراسی را نیز پیچیده می‌کند. عراق یک نمونه بارز است که در چنین انتقالی با موانع شدید روبرو شده است. تحقیقات نشان می دهد که وقتی گروه‌های اتنیکی یا مذهبی به دلیل تبعیض و کنار گذاشته شدن از قدرت، هویتشان سیاسی می‌شود انتقال از سیستم غیر دموکراتیک به دموکراسی مشکل‌ساز خواهد بود. لذا بدون در نظر گرفتن هویتهای سیاسی شده‌ی اتنیکی در ایران و بدون چشم انداز تغییر از ساختار قدرت " تک-اتنیکی فارس محور" به یک ساختار قدرت "غیر متمرکز چند ملیتی" در سطح کشور، هر پروژه دموکراتیزه‌ سازی برای ایران ممکن است منجر به نتایج فاجعه ‌بار شود.

The National Interest

https://nationalinterest.org/blog/buzz/nagorno-karabakh-war-widens-ethnic-divide-iran-171393?fbclid=IwAR0X-ygh39_8DXY7au-mwpdS2rUsNkYt3Dqa_zoHc9GhMsGEule1Z9Y1Z5E

رامین جبارلی دانشجوی دکترای جامعه شناسی در دانشگاه واشنگتن، سیاتل. او مقالات مختلفی در مورد اقلیت‌های قومی در ایران برای نشریات نوشته است. تحقیقات وی در حوزه‌ی مسائل اتنیکی، هویت و جنبش های اجتماعی در رژیم های دیکتاتوری با تأکید بر ایران و خاورمیانه متمرکز است.

ترجمه: اومود دوزگون 

...................................................................................................................................

The National Interest

The Nagorno-Karabakh War Widens the Ethnic Divide in Iran

Ethnic Azerbaijanis in Iran want Tehran to take an active stance in the conflict.

by Ramin Jabbarli


The conflict between the Republic of Armenia and the Republic of Azerbaijan over Nagorno-Karabakh—which is internationality recognized as Azerbaijani land—erupted on September 27. Its impact has not been limited to the Southern Caucasus. The war has ignited waves of protests from dissidents within neighboring Iran, where Azerbaijani Turks comprise approximately one-third of Iran’s 84 million population. Various cities in both Iran’s northwestern provinces and the capital Tehran have witnessed such protests. From the dawn of the conflict on September 27, authorities have arrested over 200 Iranian-Azerbaijanis peacefully protesting Russian military aid to Armenia. Some of the arrestees were reportedly tortured and beaten by both police and intelligence officers.

War Unites Ethnicities: Iran-Iraq War

Historically, war has played a pivotal role in the formation of national identity around the world. Iran’s history has shown that war has significantly impacted ethnic relations. Despite the hardships of the eight-year Iran-Iraq war, which lasted from 1980 to 1988, there was an unintended positive consequence in terms of improved ethnic relations and the promotion of national Iranian identity. In response to foreign threats, Iran experienced an increased level of national solidarity. This has occurred among other multiethnic countries with aggrieved minority communities too; Iran is no exception. During the war, countless individuals of discriminated ethnic backgrounds sacrificed their lives on the frontline to defend Iran. Given that ethnic minority groups comprise a significant majority of Iran’s population and each group experiences different forms of discrimination, the war itself played a significant role in creating interethnic solidarity.

Under the new Islamic Republic, formed as a result of the Iranian Islamic Revolution in 1979, Shia Islam has been promoted as the country’s collective, umbrella identity by which people are expected to adhere to. Additionally, the Iranian regime has continually declared “Islamic solidarity” as its principal foreign policy approach. Such a policy was key as it allowed for salient religious identity to transcend the boundaries of ethnic identity and, therefore, hamper ethnic grievances. In fact, because Iran is a predominantly Shiite country (90-95 percent), the strength and popularity of Shiite Islamic belief have effectively spilled into the concept of Iranian national identity, thereby strengthening the sense of belonging to Iran. Representative data on Iran has shown that those who attend religious services more frequently tend to have higher levels of national pride compared to those who do not.

The Failure of Identity Politics: Nagorno-Karabakh War

Iran’s identity politics is revealed through the lens of yet another war: the Nagorno-Karabakh War which lasted from 1988 to 1994 between Armenia and Azerbaijan. Due to Iran’s policy on the conflict, the war has marked waves of protests from Azerbaijani Turks across Iran protesting supporting Armenia and recently demanding the border with Armenia be closed. In contrast to Iran’s officially neutral stance of recognizing Azerbaijan’s territorial integrity, in the last three decades, Iran has maintained good relations with Armenia and supported Yerevan by transferring Russian military aid. Even back in 1992, there were demonstrations against the Iranian regime’s Karabakh policy in cities like Tabriz, Urmia, and the capital Tehran. Iran, primarily due to geopolitical concerns and the concern about the domino effect of Azerbaijan’s independence on their Iranian co-ethnics has supported Armenia. Such concern is nothing new. Historical documents suggest that the same concern was raised following the establishment of the short-lived Republic of Azerbaijan on May 28, 1918. An independent Azerbaijan has always been conceived as a potential threat to Iranian national security. The Iranian regime has preferred to see the Republic of Azerbaijan mired in problems such as war instead of a healthy and attractive Azerbaijan. This is a policy to deter the inspiring effect of independence on aggrieved Azerbaijanis in Iran.

The Iranian regime’s hope for internal solidarity has not been very successful. In contrast to Tehran’s hopes, its foreign policy approach has weakened the sense of belonging to Iranian national identity among Azerbaijanis. This has happened primarily because Iran’s Karabakh policy was against the acclaimed principles of “Islamic solidarity.” Iran has mostly refrained from expressing Islamic solidarity towards the Republic of Azerbaijan, a predominantly Shiite nation itself. The result has been a feeling of betrayal by ethnic Azerbaijanis in Iran towards the central ruling authority in Tehran. Such an attitude has not only decreased the resonance of Iran’s Islamic discourse among its Azerbaijani citizens but also damaged the salience of overarching religious collective identity. Data clearly demonstrates a trend of declining religiosity in Iran. 66 percent of Iranians believe that people within the country have become less religious today as compared to five years ago and will become even less religious in the next five years. The percentage of decline in religiosity for Azerbaijanis in Iran is higher than Iran’s national average, at 70 percent. The failure of Iran’s identity politics has crucial implications for Iranians because it paves the way for the rise of alternative identity boundaries.
The Nagorno-Karabakh War was an external shock to Iran because it revealed the regime’s exclusive Persian nationalist nature that had been covered by a collective Shia identity. This raised more awareness of ethnic discrimination. Only 39 percent of Azerbaijanis in Iran, according to representative survey data, say that the state does not discriminate against ethnic minorities. Once one of the most loyal ethnic minorities in Iran, Azerbaijanis Turks have gradually become increasingly disillusioned in the country. Awareness of ethnic inequality and discrimination in the context of declining religiosity is accelerating ethnic cleavages among Iranian Azerbaijanis. Recent developments show that the salient Azerbaijani identity translates into action. Despite state repression, the level of expressed solidarity of Azerbaijanis in Iran with the Republic of Azerbaijan is unprecedented.
The failure of inclusive nation-building in a multiethnic country not only worsens ethnic relations, but it also complicates the potential for a transition towards democracy. Iraq is a striking example that has encountered extreme obstacles in such a transition. Research shows that when ethnic or religious groups are politicized due to discrimination and exclusion from political power, the transition from an autocracy to a democracy will be problematic. Without considering Iran’s politicized ethnic identities and without the prospect of a shift from the Persian-dominated power structure to a state-level multiethnic power configuration, any democratization project for Iran may lead to catastrophic outcomes.

Ramin Jabbarli is a Ph.D. student in Sociology at the University of Washington, Seattle. He has written for various publications on ethnic minorities in Iran. His research focuses on ethnic conflict, identity, and social movements in autocratic regimes with an emphasis on Iran and the Middle East. Follow him on Twitter @Raminjabbarli

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home