Saturday, April 21, 2018

 نقش دیپلماسی و جنبش استقلال طلبانه - مسئله پرچم مستقل 
اومود دوٌزگوٌن
توضیح: الف- این مطلب را در شهریور ماه سال ۱۳۷۶/ آگوست ۱۹۹۷ زمانیکه ساکن کانادا بودم نوشته ام که بخش اول آن در نشریه قورتولوش چاپ تورونتو درج شد. متن زیر بدون تغییر محتوایی فقط با اصلاح املایی حرف ذ آزربایجان از روی اصل مقاله تایپ شده است.
ب- بخش دوم مقاله به دلایلی از جمله تابو بودن طرح مسئله پرچم در آن زمان با توضیح سردبیر نشریه «... بخش پایانی مطلب شما در مورد پرچم جداگانه برای آزربایجان جنوبی به دلایلی حذف شده است...» متاسفانه چاپ نشد. که عینا و بصورت کامل در اینجا چاپ میشود.
   
بکارگیری دیپلماسی فعال در عالم سیاسی امروز، حرف اول را میزند. امروزه حتی کشورهای قدرتمندی نظیر آمریکا و چین سعی می کنند بدون استفاده از اهرم نظامی و ترجیحا با بکارگیری اهرم دیپلماسی فعال بر اهداف سیاسی خود نائل آیند.  بدون شک پروسه حل مسئله آزربایجان و پیشبرد اهداف جنبش استقلال طلبانه ملت آزربایجان جنوبی از این قاعده مستثنا نیست.
آزربایجان در کلیت وجودی خود پیکر واحدی است با شاخص های مادی و معنوی خاص خود که نمایانگر ارزش‌های فرهنگی واحد و یونیک ملت ماست. با علم به مسئله تقسیم و جداسازی آزربایجان واحد،  در جغرافیای سیاسی امروز بایستی آزربایجان را به اجبار در دو بخش شمالی و جنوبی ارزیابی کرد که قصد من وارد شدن در این مبحث مفصل نیست.  لذا دراینجا فقط با اشاره مختصر به موقعیت آزربایجان شمالی به فرآیند بکارگیری دیپلماسی فعال در پروسه جنبش استقلال طلبانه آزربایجان جنوبی می پردازم.

 بخش شمالی آزربایجان: شش سال تمام است که خود را از یوغ استعمار روسها رها ساخته است و دارای نظام سیاسی - اجتماعی مستقل و متکی به ملت خود می‌باشد. براین اساس آزربایجان شمالی یکی از کشورهای اروپایی است که از سوی تمام کشورهای جهان به رسمیت شناخته شده است.  دارای دولت و سیستم پارلمانی، پرچم و نشان کشوری و کرسی مستقل در سازمانهای ملل متحد و جامعه اروپا و دیگر سازمان های بین المللی است.


 بخش جنوبی آزربایجان: متاسفانه هنوز تحت استعمار دولت مرکزی ایران قرار دارد و به همین جهت از داشتن هرگونه شاخص بین المللی محروم می باشد. اما آنچه مسلم است ملت آزربایجان برخلاف گذشته دیگر ساکت نشسته است امروز ملت بیدار ما در آزربایجان جنوبی در حال تکوین انقلاب رهایی بخش است که گام های اولیه این حرکت در حال ثمر دادن است.  تشکل های رهایی بخش در داخل و خارج روز به روز گسترده تر می شود. بسیج عمومی ملت برای رهایی از یوغ استعمار و شوونیزم فارس در حال شکل گیری است و نبض انقلاب ملی مستقل برای گسستن زنجیر اسارت هر روز تندتر می شود.  رهبری این حرکت را گروه‌های سیاسی و آزادی بخش آزربایجان به عهده دارند و با ارائه برنامه‌ها و قانون اساسی پیشنهادی توسط اکثر گروه‌ها و سازمان‌های فعال آزربایجانی پروسه جنبش ملی وارد مرحله جدیدی شده است.  رژیم استعمارگر و شوونیست فارس ایران با وجود کنترل سیستماتیک سیاسی و نظامی و اقتصادی آزربایجان جنوبی، دیگر توان کنترل فرهنگی و اطلاع رسانی سابق را ندارد.  تکنولوژی جدید ارتباطی و شرایط سیاسی مساعد منطقه‌ای و جهانی و بخصوص پیشرفت های عظیم سیاسی و اقتصادی در آزربایجان شمالی کفه ترازو را به نفع جنبش استقلال طلبانه آزربایجان جنوبی روز به روز سنگین تر می کند. این موج اطلاعاتی سبب بیداری و آگاهی اقشار مختلف ملت، از شدت محرومیت‌ها و حقوق پایمال شده خویش گردیده و در نتیجه به محکم تر شدن صفوف مقاومت ملی در برابر دشمن استعمارگر و شوونیزم فارس انجامیده است.


اما علیرغم پیشرفت های چشمگیر در چند سال اخیر، جنبش ملی آزربایجان از نظر سازماندهی نیروهای آزادیخواه و استقلال‌ طلب و تبلیغات و به کارگیری شیوه های دیپلماسی فعال از جمله لابیگری با کمبود و نقصان عدیده ای  روبرو بوده است.  بجز چند مورد خاص اعتراضی در خارج آن هم در مقابل سفارت ایران در باکو، خیل تظاهرات و تجمعات اعتراضی در آزربایجان جنوبی علیه رژیم ایران انعکاس منطقه ای و خارجی چندان شایسته ای نداشته است.

آنچه فعالین حرکت ملی در داخل و در نهایت جوّ خفقان آمیز و با به خطر انداختن جان خود انجام میدهند بایستی با کانالیزه کردن ارتباط داخل با خارج توسط فعالین خارج از کشور انعکاس جهانی بیابد.  در خارج باید با بهره‌گیری از فضای دموکراتیک تجمعات اعتراضی را به مناسبت های مختلف از قبیل سالروز ۲۱ آذر و روز جهانی حقوق بشر و غیره را تدارک دید. با انتشار بیانیه و تسلیم آن به دفاتر نمایندگی سازمان ملل و پارلمان اروپا، کنگره آمریکا و سازمان حقوق بشر مسئله آذربایجان را به صفحات اصلی روزنامه ها و نشریات معتبر و رادیو تلویزیون های بین المللی کشاند. جهت کسب حمایت از جوامع بین المللی بایستی در اجرای پلتفرم دموکراتیک جنبش ملی، محاسبات و مناسبات دیپلماسی بین المللی را کاملاً مدّ نظر قرار داد.

مسئله پرچم و اتحاد دو بخش آزربایجان
برای درک اهمیت کاربرد دیپلماسی صحیح و فعال، همینطور جهت پیشبرد اهداف جنبش ملی، به دو موضوع حساس و کلیدی یعنی اتحاد دو بخش آزربایجان و ضرورت تعیین پرچم مستقل آزربایجان جنوبی را به بحث می گذارم و امیدوارم آغاز خوبی  در طرح مسائل کلیدی جنبش رهایی بخش ملتمان باشد.

الف- آزربایجان واحد: بدون شک حق طبیعی و وظیفه ملی هر تورک آزربایجانی است که خواهان آزربایجان واحد باشد و برای پایان دادن به این جدایی تحمیلی جانانه مبارزه کند. در واقع روح آزربایجانی واحد است وجود دو آزربایجان فقط از نظر جغرافیای سیاسی تحمیلی می‌تواند معنی داشته باشد.  اما این حق طبیعی و احساس پاک، ما را نباید از اوضاع سیاسی حاکم در منطقه و جهان غافل کرده و از به کارگیری دیپلماسی واقع بینانه بر حذر کند. اولاً ما باید مسئله آزربایجان جنوبی را در چارچوب سیاسی مستقل از آزربایجان شمالی در نظر بگیریم ثانیا برای پیشبرد اهداف حرکت ملی، حتی المقدور از امکانات آزربایجان شمالی با احتیاط و بدون بهانه دادن به دست دشمنان و با در نظر گرفتن کلیت منافع ملت آزربایجان چه در شمال و چه در جنوب استفاده کنیم. همچنین، موقعیت سیاسی فعلی و روابط بین المللی آزربایجان شمالی را در نظر بگیریم

  ب- پرچم ملی مستقل: پرچم یکی از اصلی ترین و مهم ترین نماد همبستگی یک ملت است. ملت بزرگ تورک در طول تاریخ خود سمبل های رهایی بخش همچون نشان بوزقورد و نمادهای قیام ملی و آزادی خواهی همچون پرچم سرخ بابک را از خود به یادگار گذاشته است.  تورکهای آززبایجان در طول حکمرانی هزار ساله خود دارای نمادها و پرچمهای گوناگون بوده اند. پرچم سه رنگ جغرافیای کنونی ایران نیز میراث به جا مانده از امپراطوری تورک قاجاراست. این میراث بعد از کودتای انگلیسی رضا میرپنج توسط فارسها غصب و بتدریج تبدیل به سمبل هویت فارس ایرانی شد. اما ملت آزربایجان در بخش شمال بعد از رهایی از سلطه استعمار روس در سال ۱۹۱۸ حکومت ملی خود را به رهبری محمد امین رسولزاده تشکیل دادند و با تعیین پرچم ملی مستقل برای اولین بار بنام ملت آزربایجان و نه بنام خاندان حاکم، پرچم ملی آزربایجان برافراشته شد. متاسفانه برخلاف آزربایجان شمالی، در جنوب رود ارس با وجود تجربه یکساله حکومت ملی پیشه وری،  در تعیین پرچم مستقل کوتاهی شد. در حال حاضر فقدان پرچم سبب سردرگمی در حرکت ملی شده و ضرورت تعیین پرچم مستقل برای پیشبرد مبارزات استقلال طلبانه بیش از پیش  احساس میشود. لذا تا تعیین پرچم مستقل در مورد استفاده از پرچم آزربایجان شمالی باید هوشیارانه عمل کنیم زیرا برخلاف استفاده از موسیقی و ادبیات مشترک استفاده از پرچم مشترک در محافل سیاسی و آن هم در شرایط فعلی صحیح به نظر نمی رسد. زیرا پرچم علاوه بر نماد و هویت یک ملت بعنوان نماد دولت نیز در مجامع بین المللی مطرح است.از نظر سیاسی حساسیت‌های خاصی را برمی‌انگیزد. اگر ما پرچم مستقل داشته باشیم حساسیت ها کمرنگ شده و بطور همزمان میتوانیم از هر دو پرچم استفاده کنیم.

براین اساس در شرایط فعلی استفاده از پرچم رسمی آزربایجان شمالی تاثیرات دوگانه‌ ای را در بر دارد از طرفی بیانگر حقیقی یکی بودن ملت در دو سوی ارس و همبستگی ناگسستنی در مسائل حیاتی از جمله آزادسازی قره باغ از اشغال ارامنه و آزربایجان جنوبی از اشغال دولت استعمارگر و شونیست فارس می باشد و هرچه بیشتر ما را به آزربایجان واحد نزدیکتر می‌کند. اما از طرفی دیگر در روابط بین المللی دولت آزربایجان شمالی را با مشکلاتی روبرو می سازد.  از آنجایی که دولتهای خارجی شناخت چندانی از مسئله آزربایجان جنوبی ندارند دولت آزربایجان شمالی  را به دخالت و گسترش قلمرو خود به کشورهای همسایه متهم می کنند. و این بهانه ای به رژیم تهران میدهد که فشارهای سیاسی بیشتری بر دولت جوان آزربایجان بیاورد. در داخل نیز با تبلیغات موهوم خود،  حرکت ملی را به تحریکات خارجی نسبت داده،  به  سرکوب حرکت‌های اعتراضی شدت بخشد. بنابراین در شرایط فعلی استفاده از پرچم آزربایجان شمالی در حرکت ملی آزربایجان جنوبی به صلاح جنبش رهایی بخش ما نیست.

  چه باید کرد؟
مرجع اصلی برای تعیین پرچم ملی یک ملت و یک کشور، معمولا پارلمان و دولت آن است. اما با توجه به شرایط خاص جنبش، تا تشکیل دولت ملی و مجلس ملی، باید تعیین پرچم مستقل برای جنبش آزادیبخش ملی آزربایجان جنوبی در اولویت فوری قرار بگیرد.  و این به معنای دور شدن از ایده و آمال طبیعی و مسلم آزربایجان واحد نیست.
  
طرح پیشنهادی
 برای تعیین پرچم ملی مستقل باید طرحهای مختلف ارائه شود. برای نمونه طرح پیشنهادی خودم  را ( شهریور ماه سال ۱۳۷۶/ آگوست۱۹۹۷) بشکل زیر ارائه می دهم:  این پرچم می تواند به شکل افقی مانند پرچم اصلی مان در سه رنگ آبی، قرمز و سبز با زمینه بزرگتر در بخش قرمز و یا مساوی. که در وسط آن آرم شعله سفید یا مشعل سفید که بیانگر"اودلار یوردو" میباشد نقش ببندد. فعالین شناخته شده و احزاب سیاسی آزربایجان جنوبی باید طرحهای مختلف ارائه شده را بررسی کرده و با جلب نظر اجماع  طرح مورد قبول اکثریت را بعنوان پرچم حرکت ملی آزربایجان جنوبی تعیین کنند. احزاب و گروها ضمن استفاده محوری از پرچم ملی جدید، آرم سازمانی مختص بخود را نیز در مراسم  و سخنرانی ها و رسانه های عمومی به کار گیرند.



 پیوست
بو بایراق بیرینجی دفعه ۲۰۰۰ ایلده ملی فعالار طرفیندن بابک قورولتایندا قالدیرلمیشدیر.  و ۲۰۰۳ ده گاموح تشکیلاتی طرفیندن اوز گروه بایراق کیمی قبول ائدیلدیکدن سونرا ،  باشقا تشکیلاتلار اونی قولانمادان ایمتنا ادیب و باشقا بایراق و یا رسمی شیمال داکی بایراغیمیزی قوالانمیشدیرلار.




facebook comment
  دوستلار گونازتی وی ده گئدن پرچم مسئله سی حاقدا وئرلیشه (۲۰۱۸/۰۶/۲۲) یوتیوب دا باخدیم. چوخ گئج اولورلسادا خییر دیر.  ۱۸مای / ۲۰۱۸ ده گوناز تی وی ده صحبت ائدنده، اصلینده من ایسئه دیم پرچم حاقدا گنیش دانیشام امما واقتین آز اولدوغونا گوره جواد بی دئدیلر قالسین سونرایا. نه یاخجی کی بوگون مسئله آچیلدی. البته بئله محدود صورتده طرح اولوب و نتیجه نی ته لئسیک له اعلان اتمه سینه تنقیدی باخسامدا , هر حالدا چوخ ضروری و دوٌز بیر حرکت حساب ائدیره م.  من ده بو بایراغی دستکله ییره م. اومود ائدیرم کی باشاقا مسئله لریمیزی ده ال اله وئریب بیرلیکده حل اده ک. 

Tuesday, April 17, 2018

نظری به موقعیت سیاسی - اجتماعی ملت آزربایجان
اومود دوٌزگوٌن

 توضیح: این مقاله را در ماه نوامبر۱۹۷۷/ آبان ماه ۱۳۷۶  زمانیکه ساکن کانادا بودم نوشته ام که در شماره نوروز ۱۳۷۷ در نشریه قورتولوش تورونتو درج شد.  این مقاله بدون تغییر محتوایی فقط با اصلاح  املایی حرف ذ آزربایجان از روی اصل مقاله تایپ شده است.

برتری طلبی و شوونیزم فارس که عامل پیدایش ستم ملی در ایران است همچنان به صورت سیستماتیک برعلیه ملیت‌های غیرفارس اعمال می شود از جمله ممنوعیت زبان مادری بیش از ۲۵ میلیون آزربایجانی و سرکوب شدید فرهنگی و حبس و اعدام آزادیخواهان آزربایجان تحت عناوین جاسوس بیگانه و پان ترکیسم حکایت از عمق فاجعه ایست که بر ملت آزربایجان می‌رود.  حجم تبلیغات شرم آور و توهین آمیز علیه تورک های آزربایجان در چند دهه اخیر از طریق منابع رسمی مطبوعات و سینما و رادیو تلویزیون ایران به حدی بوده است که توهین به فرهنگ و زبان تورک های آزربایجان در میان مردم فارسی زبان به فرهنگ عمومی جامعه فارس ها تبدیل شده است. در خارج از کشور نیز با وجود فضای متمدن و دموکراتیک،  جامعه فارسی زبان ایرانی همچنان سیر قهقرایی و شوونیزم فارس را طی می‌کنند و بجراَت میتوان گفت که کمتر فارس زبان ایرانی پیدا می شود که بدون بکارگیری حرف های توهین آمیز علیه تورکها محفلی را ترک کرده و سر در بالش بگذارد.

حیات سیاسی اجتماعی ملت آزربایجان
 حیات سیاسی اجتماعی ملت آزربایجان را از حقایق عینی زندگی روزمره می‌توان به درستی دریافت. در بخش شمال رود ارس ملت آزاد شده از شوونیزم و استعمار روسیه با تکیه بر استقلال و حاکمیت ملی، سرنوشت امروز و فردای خود را در دست گرفته و از نظر فرهنگ و هنر و زبان به رشد و بالندگی بالایی رسیده است.  میزان بیسوادی در حد صفر می باشد و بیش از ۷۰۰ روزنامه و نشریه به زبان مادری تورکی چاپ میشود.  در مقایسه سه برابر همان ملت در آزربایجان جنوبی حق استفاده از زبان مادری خود را ندارند و میزان بی سوادی به زبان مادری بیش از ۹۰ درصد و به زبان فارسی تحمیلی بیش از ۴۰ درصد است ۲۵ میلیون آزربایجانی حتی اجازه داشتن یک کلاس درس به زبان مادری و یک روزنامه به زبان تورکی آزربایجانی را ندارد.

از نظر سیاسی ملت آزربایجان شمالی با وجود جنگ تحمیلی ارمنستان و حامیان منطقه‌ای ارامنه یعنی ایران و روسیه تحت اداره حکومت دموکراتیک و پارلمانی که آزادی بیان و رعایت حقوق بشر و حقوق زنان و آزادی مطبوعات و غیره را عملاً تضمین می کند به سر می برند.  متاسفانه سه برابر همان ملت در تحت حاکمیت دستگاه ارتجاعی وشوونیستی فارس ایرانی علاوه بر محرومیت از آزادیهای سیاسی و اجتماعی باید ستم مضاعف ممنوعیت زبان مادری در تمام سطوح تحصیلی، اداری و مطبوعات و  همینطور ممنوعیت ترویج فرهنگ ملی خود را نیز متحمل شوند.  یک شهروند آزربایجانی در شمال رود ارس هرگونه موفقیت خود را به عنوان یک آزربایجانی دارا می باشد.  و بنا بر آمار موجود، مجموع موفقیت های کسب شده در پنج ساله اول استقلال آزربایجان، در زمینه های علمی و ورزشی ۵۰ برابر موفقیت های ثبت شده آن در طول دوره ۷۰ ساله حاکمیت روس ها بر آزربایجان بوده است.  اما در تحت حاکمیت استعمار ایران با سه برابر نفوس همان ملت در جنوب رود ارس بعنوان شهروندان درجه دوم رفتار می‌شود و هرگونه موفقیت‌های علمی و ورزشی از موفقیت اولین جراح قلب جهان در کشور گرفته تا قهرمان فوتبال و کشتی و فرشهای نفیس آزربایجانی معروف به فرش تبریز همه به نام پرشین در مجامع بین المللی معرفی و ثبت می گردد. اگر قدری سیاسی‌تر به مسئله بنگریم می‌بینیم که ملت آزربایجان در شمال بعد از استقلال دارای کرسی بین المللی در سازمانهای ملل متحد، پارلمان اروپا و سازمان اقتصاد جهانی و جامعه ورزشی اروپا و المپیک شده است و مستقیماً می تواند استعدادهای بالقوه خود را در جهان عرضه کرده و از حقوق خود دفاع کند اما سه برابر همان ملت در آزربایجان جنوبی با قابلیت‌های سه برابر بیشتر از هرگونه ابراز وجود در سطح بین المللی محروم میباشد.

  برخورد شوونیزم فارس با مسئله آزربایجان
جای خوشبختی است که محافل فارس هرچند دیر ولی بالاخره اعتراف کردند که با مسئله‌ای بنام آزربایجان روبرو هستند. البته این نشانه بالا رفتن میزان هوش این جماعت نیست بلکه تحولات جهانی، رشد حرکت ملی آزربایجان و موقعیت سیاسی روز اینها را به حالت تدافعی و پذیرش وجود مسئله ملی وا داشته است.  با این حال چون درک درستی از مسئله ندارند به پریشان گویی متوسل شده و برای دل مشغولی خود جسته و گریخته دل به اعماق تاریخ جعلی زده و صحبت از نژاد آریایی و فارس زبان بودن ملت آزربایجان می کنند. مثلا می گویند آزربایجانیها بزبان" آذری باستان " حرف می زدند اما امروز به زبان تورکی " تکلم " می کنند! در صورتی که واقعیت قضیه را می توان اینگونه بیان کرد: ملت تورک آزربایجان به زبان تورکی آزربایجانی حرف میزنند ساکنان هیچ روستایی در آزربایجان و ساکنان هیچ محله ای در تبریز و یا در اردبیل به زبان فارسی تکلم نکرده و نمی‌کنند همینطور نژاد ملت تورک آزربایجان از گروه تورک اورال-آلتای بوده نه تورک ترکیه که خود جزئی از نژاد تورک اورال-آلتای میباشد. البته افتخار آزربایجانی نه به نژاد اورال-آلتای بودنش و نه به عدم آریایی بودنش، بلکه اگر افتخاری هست فقط و فقط آنهم مقاومت در برابر فرهنگ زدایی شوونیزم فارس میباشد.

مردم آزربایجان چه میخواهند؟
 الف- آزادی فرهنگی و زبانی و رسمیت یافتن آن در تمام سطوح اداری، آموزشی و مطبوعات و سایر.
 ب- اداره امور مربوط به فرهنگ، اقتصاد،  بهداشت،محیط زیست، دادگستری و امور سیاسی و امنیتی آزربایجان.
بدون شک هر آدم بالغ و عاقلی که در سیستم متمرکز دستگاه شوونیستی حاکم عمری را گذرانده باشد بی تردید می داند که اعطای ۵۰ درصد از حقوق مسلم و ذکر شده بالا، کفه ی ترازو را به نفع حق تعیین سرنوشت ملت آزربایجان سنگین می‌کند که این امر منجر به جدایی و استقلال آزربایجان جنوبی شده و در نهایت به اتحاد دو آزربایجان خواهد انجامید. لذا مقاومت شوونیستهای ناسیونال - اسلامی حاکم و گروه‌های اپوزسیون شوونیست چپ و راست، حتی فدرالیستهای چپ ایرانی که شرط خوشبختی طبقه کارگر را به رعایت حقوق مسلم و طبیعی تمام طبقات ملت ترجیح می‌دهند کاملا قابل درک است.

واکنش ها و راه حل ها
در رابطه با مسئله ملی با سه نیرو روبه رو هستیم: اول- مردمان عادی که فقط به حقوق طبیعی خود می اندیشند و مسئله شان عمدتا چگونگی دستیابی به آن حقوق نیست. دوم - جریانهای شونیست فارس ایرانی است که راه خصومت را پیش گرفتند و با الگو قرار دادن صربهای شوونیست در یوگسلاوی شمشیر برتری طلبی فارس حاکم را بالای سر ملت آزربایجان بلند کرده اند و با تبلیغات مسموم خود سعی در ترساندن و ارعاب مردم آزادیخواه آزربایجان را دارند و در نتیجه شیوه های مسالمت آمیز حل مسئله ملیت ها نظیر مدل چک ها و اسلاواک ها را غیر ممکن می سازند.  سوم - جریانات استقلال طلب آزربایجانی هستند که تنها راه حل مسئله ستم ملی در آزربایجان را در جدایی مطلق و استقلال کامل و در نهایت اتحاد با آزربایجان شمالی می‌دانند.

گزینه های رسیدن به هدف
البته روش‌های مختلف رسیدن به این هدف وجود دارد: ۱- از طریق قیام ملی و تحت کنترل درآوردن شهرهای آزربایجان یکی پس از دیگری و اعلام استقلال آزربایجان جنوبی ۲- ازطریق فروپاشی سیستم حکومت مرکزی ایران نظیر اتحاد شوروی سابق و استقلال مناطق مختلف از جمله آزربایجان جنوبی ۳- از طریق بروز جنگ قدرت داخلی توسط گروه‌های سیاسی فارس ایرانی و کنار کشیدن ملت آزربایجان از این درگیری‌ها و اعلام استقلال آزربایجان جنوبی میباشند.

Monday, April 9, 2018

نمایش نفرت انگیز تلویزیون ایران بر علیه تورکهای آزربایجان
محصول نژادپرستی و فاشیسم فارس 
اومود دوٌزگوٌن

توضیح - اصل این مقاله را بزبان انگلیسی نوشته ام. ترجمه آن بعلت نبودن معادل بعضی از لغات و اصطلاحات انگلیسی در زبان فارسی بناچار با تغییرات مختصر و شرح طولانی تر نسبت به متن اصلی انگلیسی میباشد. متن انگلیسی کوتاه تر و روان تر نوشته شده تا خواننده انگلیسی زبان بتواند با سهولت درک درستی از عمق مسئله بیابد. ---------------------------------------   آبان  ۱۳۹۴

یک بار دیگر تلویزیون دولتی ایران در یک برنامه باصطلاح آموزشی - نمایشی با محتوای کاملاً نژادپرستانه به بزرگترین جمعیت اتنیکی در جغرافیای ایران، به ملت تورک آزربایجان توهین کرد.  روز جمعه ۱۵ آبان  ۱۳۹۴ برنامه پر بیننده " فیتیله " ویژه کودکان و نوجوانان در تلویزیون دولتی ایران بزبان فارسی یک نمایش کمدی اجرا کرد که در آن یک نوجوان تورک آزربایجانی به عنوان کسی که به اشتباه از فرچه توالت بجای مسواک استفاده می کرد، زیرا طبق روایت نمایش که بر گرفته از طرز فکر نژادپرستانه فرهنگ فارسی است چنین القا میشود که تورک آزربایجانی بعلت حماقت ذاتی تفاوت بین فرچه ی توالت و مسواک دندان را تشخیص نمیدهد. 
برای دهه ها، نژادپرستی، تبعیض و رفتار خشن بر علیه اقلیت های قومی و ملی غیر فارس در ایران به سیاست رسمی رژیم اقلیت فارس ایران تبدیل شده است. هر روز رسانه های تحت کنترل رژیم بطور رسمی پیامی نژادپرستانه را در قالب برنامه های گوناگون تلویزیونی، فیلم ها و مطبوعات، بخصوص برنامه های آموزشی کودکان در رسانه های سراسری دولتی پخش میکنند، که با اعتراض ملل غیر فارس و  بی توجهی و سکوت ملت فارس و انکار عمدی بودن توهین ها از طرف مقامات رژیم اقلیت فارس ایران میشود. 
زمینه تاریخی تحقیر و سرکوب فعلی
حرکت های نژاد پرستانه فارسی از شکل گیری نهضت شعوبیه فارس تا به امروز ثبت شده است.  نیم نگاهی به حوادث تاریخ معاصر ملت تورک آزربایجان در جغرافیای کنونی ایران زمینه ای قوی برای ریشه یابی علل توهین ها و سرکوب های فعلی  را نشان میدهد. تا زمان جنگ جهانی اول، تورکهای آزربایجان قریب به هزار سال حکمرانی ایران را بر عهده داشتند. امپراتوری قاجار آخرین حاکمیت ایران تحت سلطه خاندان تورک آزربایجانی بود که در جریان جنگ جهانی اول با کودتای انگلیسی سقوط کرد و بیشتر ایران تحت اشغال نظامی ارتش بریتانیا درآمد. در سال 1921، بریتانیا رضاخان میر پنج را به عنوان حاکم جدید ایران بر سر کار آورد و پروژه ملت سازی براساس تفکر ملی گرایی افراطی فارس و ضد تورک را بنا نهاد.
با توجه به بافت اتنیکی کشور سیستم سنتی فدرال قاجار توانسته بود بخشی از قدرت را  به ایالات خودمختار که عمدتاً غیر فارس بودند واگذار کند همه ایالات بصورت یکسان با مرکز تحت محافظت دولت فدرال قاجار بودند بعد از کودتا رژیم رضاخان در اولین قدم سیستم فدرال را منحل کرد و بجای آن سیستم متمرکز بر پایه برتری طلبی قوم فارس بنا نهاد.  رژیم جدید سیاست "یک ملت، یک زبان و یک هویت" را برای تحمیل هژمونی قوم فارس در سراسر کشور به منظور از بین بردن هویت ملی ملل غیر فارس به ویژه هدف قرار دادن بزرگترین اقلیت موجود در ایران یعنی ملت تورک آزربایجان بود. حاکمیت رژیم اقلیت فارس پهلوی و خمینی در 94 سال گذشته را با توجه به ظلم و ستم ملی نسبت به اقلیت های ملی غیر فارس میتوان با  رژیم اقلیت علوی اسد در سوریه و دوران صدام حسین در عراق مقایسه کرد.
Image result for azeris protest against persian insultنژادپرستی و تبعیض
نژادپرستی در ایران بر اساس ایده پان ایرانیسم یا همان ایدئولوژی پان فارسیسم است. این ایده در زمانی شکل گرفت که اروپا به شدت تحت تأثیر اندیشه های فاشیسم و ​​نازیسم بر اساس راسیسم آریایی دهه های 1920 و 1930 قرار گرفت. ایده برتری طلبی فارسی ابتدا توسط دانشجویان فارس مقیم اروپا در اوایل دهه 1920 و قبل از به قدرت رسیدن رژیم پهلوی در میان روشنفکران و سیاسیون فارس مطرح شد و سپس وارد سیستم دولتی پهلوی ایران شد. این ایده بصورت سیستماتیک برتری هویت فارسی را تبلیغ کرده و هویت ملل غیر فارس را انکار و سرکوب میکرد و همان ایده در رژیم خمینی با شدت بیشتری ادامه یافت بقدری که در حال حاضر ایده شوونیزم فارسی بخشی از فرهنگ ملت فارس شده است.

در جغرافیای کنونی ایران، می توان تبعیض نژادی هدفمند فارسی بر علیه ملل غیر فارس را در تمام ابعاد زندگی مشاهده کرد که روزانه از طریق رسانه ها، مراکز آموزشی فارسی منتشر می شود. برای  مثال در کنار تحمیل فرهنگ و زبان فارس، به عنوان بخشی از سیاست آسیمیلاسیون اجباری، تحصیل بزبان تورکی آزربایجانی ممنوع است. تورکها بعنوان بزرگترین اقلیت در ایران نمیتوانند از زبان خود در ارتباطات رسمی در سرزمین هایی که اکثریت جمعیت با تورکهای آزربایجان است استفاده کنند. سیاست هویت زدایی در گفتمان توهین آمیز و نژادپرستانه  فارسی بصورتهای مختلف نوشتاری شعر و نثر و تصویری گوناگون از جمله نمایشهای کمدی و فیلم های سینمایی و جوکها و ساختن کاراکترهای دون پایه و صحنه های احمقانه و تحریف وقایع تاریخی بر علیه تورکها بخشی از همان سیاست های برتری نژادپرستانه است که توسط رژیم اقلیت فارس حاکم در حال انجام است. رسانه های تحت کنترل دولت ایران تورکهای آزربایجان را به الاغ و سوسک تشبیه میکنند. در حالیکه هیچ "جوک و طنز" مشابه ای برای توصیف ملت حاکم فارس در ایران ساخته نشده است. در گذشته، بسیاری از نمایش های توهین آمیز، فیلمهای تحقیر آمیز، جوک های زننده و سخنان نفرت انگیز وجود داشته است اما در دو دهه اخیر روشهای توهین و تحقیر ملل غیر فارس جنبه عمومی پیدا کرده و بصورت عریان و با ملودیهای خاصی در اماکن عمومی همچون استادیوم ها و کنسرتهای موسیقی و جشنهای عروسی فارسها توسط شومن ها بدون هیچگونه مجازاتی صورت میگیرد. البته واکنش های اعتراضی از طرف توهین شده گان نیز بیشتر شده است.

مفهوم نمایش تلویزیونی باصطلاح آموزشی و اهداف آن 
روز جمعه ۱۵ أبان۱۳۹۴ در ادامه توهین های نژادپرستانه سیستماتیک، تلویزیون دولتی ایران یک برنامه بالصطلاح آموزشی برای کودکاان پخش کرد که در آن آشکارا تورکهای مورد توهین و تحقیر قرار دادند. هدف ظاهری شوی  "هتل فیتیله" آموزش دادن طرز استفاده از مسواک برای کودکان فارسی زبان بوده است اما هدف باطنی شوم از طرز چیدمان و دیالوگ کاملا پیداست که نژادپرستانه بوده است. داستان بر اساس مشاجره پدر و پسر  تورک و هتلدار فارس است که در مسافرت به شهر فارس زبان اتفاق میافتد  و مهمانان در هتلی بنام فیتیله با مسئول پذیرش هتل در باره بوی بسیار بد اتاق شاکی میشوند. در جواب تمسخر آمیزی به آنها می گویند که اتاق شما دارای منظره ای زیبا به دریا و دارای تخت راحتی است. با این حال، پدر و پسر اصرار دارند که از شرایط هتل ناراضی اند و میخواهند به دلیل بوی نامطبوع تسویه حساب کرده و هتل را ترک کنند. سپس، هتلدار به پسر نزدیک میشود و متوجه بوی بد دهان پسر میشود. پدر از پسرش می پرسد که او دندان هایش را مسواک زده است؟ و پسر می گوید بله او با یک فرچه بزرگ مسواک زده است که با توضیح تحقیر آمیز هتلدار که آن فرچه توالت است نه مسواک دهان روبرو میشود و ... "در همان نمایش، پسر می گوید:" من فکر می کنم شب گذشته  غذای ما  را از فاضلاب به ما آوردند" و در نهایت اسپری خوشبو کننده در دهان پسر میزند.و به او آب نبات میدهد تا دهانش را تازه کند و پدر عذرخواهی می کند و می گوید که این همه خطا از طرف ایشان بوده ..." برای درک بهتر موضوع  و سیاست های تعمدی نژادپرستانه در پشت آن، باید به ترتیب فرمت شخصیت ها و روایات نگاه کنیم. 1) هتل - به معنی کشور ایران است 2) مدیر هتل - به معنای حاکم فارسی 3) مهمان - تورکها - به این معنی که تورک های آزربایجانی براساس ایدئولوژی پان فارسیسم در ایران مهمان و مهاجر هستند  4) پیراهن قرمز - به رنگ نماد آزربایجان. و تمام گفتگوها بصورت مخلوط بزبانهای تورکی و فارسی ادا میشود. 

بخشی از متن اصلی دیالوگ چنین است: 

دیالوگ مهمانان تورک: بورا گوخویور ، اینجا بو میدهد.
دیالوگ مهماندار فارس: نیه گوخویور ، چرا بو میدهد؟
دیالوگ مهمانان : ” انگار یه اسب آبی توی اتاق ما آروغ زده است”
و جواب مهماندار ” قارپوز” است. کلمۀ قارپوز به هنگام تحقیر و توهین استفاده می شوند.
دیالوگ مهماندار : ” اتاق شما رو به دریا باز می شود” ، “مرغان دریایی از مقابلش پرواز میکنند ” ، ” تختی که رویش می خوابید برایتان لالایی می خواند”، ” حمامش وقتی دوشش باز می شود نورافشانی می کند”…
دیالوگ  تورک ها ( میهمانان ): ” زهله م گئدیر اوتاقیزدان – بدم می آید از اتاق تان “، ” اتاق تان بوی گند می دهد” و …
به روایت مهماندار فارستورکها حتی دستشویی فرنگی را هم نمی شناسند. یعنی بویی از مدنیت نبرده اند.
مسئلۀ پیدا کردن منشاء بو نیز بسیار بی شرمانه نوشته شده و نمایش داده می شود.
هتل دار فارس به پسر تورک می گوید بچرخ و پسر به پدرش می گوید پدرجان این به من گفت بچرخ. پدر تعصبش گل کرده و می گوید خجالت بکش از پسرم چه می خواهی؟! این گفتگو در قالب زبان  تورکی ارائه می شود. کاری بسیار شرم آور.
سپس هتل دار فارس کشف می کند که دهن پسر تورک بوی گند می دهد! و البته توهین بیشرمانۀ دیگر اینکه هتلدار فارس می گوید شما نباید با مسواک (فرچه ) توالت شویی دندانتان را مسواک میزدید.
دیالوگ تورک ها ( مهمانان ) : ” دیشب فکر کنم غذا برامون از فاضلاب آوردند ”  سپس مهماندار فارس به دهن تورک میهمان اسپری خوشبو کننده میزند. نتیجه اینکه کودکانی که با چنین برنامه هایی از همان بدو خردسالی هتاک و نژاد پرست بار می آیند. 

اعتراضات و تظاهرات‌‌ 
اعتراضات بلافاصله بعد از پخش برنامه فتیله شروع شد تورکهای آزربایجان از طریق شبکه های اجتماعی برنامه توهین‌ آمیز تلویزیون دولتی ایران را محکوم کردند. طبق معمول اول به انکار مسئله و بدنبال اعتراضات گسترده مردم  به سرعت عذرخواهی می کنند واهانت را غیر عمدی و اشتباه فردی بازیگر یا تهیه کننده نمایش تقلیل میدهند.  به طور موقت برنامه تلویزیون را به حالت تعلیق درآورده و سردبیر سطح پایین برنامه را کنار میگذارند.   اما این اقدامات به اندازه کافی نبود، زیرا رادیو و تلویزیون ایران تحت نظارت مستقیم رهبری آیت الله علی خامنه ای قرار دارد با اینک مردم آزربایجان انتظار عذرخواهی مناسب در حد رئیس جمهور و رهبری را دارند اما هرگز شاهد پاسخگویی و عذرخواهی مقامات بالا نبوده اند. زمانیکه ملت آزربایجان اعتراض خود را به خیابان های شهرهای آزربایجان کشاندند مقامات ایران بارها از مردم خواسته اند که در اعتراضات شرکت نکنند و هشدار دادند که با هرگونه اعتراض خیابانی برخورد خواهند کرد.  

در ایران سرکوب و ترس از خشونت نیروی انتظامی مانع اصلی در رویارویی مستقمیم  مردم با رژیم است. با این حال، سابقه نشان می دهد که نه ترس و نه سرکوب، نتواسته جلوی اعتراضات عظیم و مدنی ملت آزربایجان مانع شود. همانطور که انتظار می رفت، اعتراض عظیم در سراسر آزربایجان جنوبی از جمله شهرهای اصلی تبریز، ارومیه، اردبیل، مارغا و زنگان آغاز شد. "اولوم اولسون فارس فاشیسمه / مرگ بر فاشیسم فارس" و" اولوم اولسون فارس راسیسمینه/ مرگ بر نژاد پرستی فارسی - هارای هارای من تورکم/ آهای آهای، ما تورک هستیم" و به انگلیسی " stop racism against Azeri Turks" از شعارهای اصلی در میان معترضین بود که با خشونت پلیس مواجه شد و ده ها تن از مردم زخمی شدند و صد ها نفر را دستگیر کردند.اعتراضات مشابهی در دانشگاه های شهرهای مختلف و میادین ورزشی آزربایجان جنوبی و همچنین در شهرهای بزرگ اروپا و آمریکای شمالی توسط دیاسپورای آزربایجان برگزار شد.  
البته تظاهرات وسیع مشابهی در اول خرداد ماه  ۱۳۸۵ در بیش از ۲۵ شهر آزربایجان جنوبی برگزار شد که بزرگترین تظاهرات علیه رژیم بعد از انقلاب بود و آن بخاطر درج یک مطلب نژادپرستانه روزنامه رسمی دولتی "ایران"بود که یک سوسک را به عنوان تورک آزربایجانی مخاطب یک پسر بچه فارس قرار داده بود که در متن کتبی توضیح و با کارتون های مختلف نشان میداد که چگونه میتوان با استفاده از ۹ روش مختلف به از بین بردن سوسک ها (ملت آزربایجان) اقدام کرد.  دولت اقلیت فارس دوره احمدی نژاد نیز طبق معمول اسلاف گذشته خود اصرار داشت که این توهین هم غیر عمدی بوده است. 


متاسفانه، نژادپرستی و اهانت به ملل غیر فارس بخصوص به تورکها و به عربها، در فرهنگ فارس عجین شده و توسط رژیم اقلیت فارس بشکل سیستماتیک تبلیغ و هدایت می شود. البته این اولین بار نیست که به تورکهای آزربایجان توسط رسانه های دولتی ایران توهین می شود و آخرین بار نیز نخواهد بود.  اعتراضات ملل غیر فارس تحت استعمار داخلی تا زمانی که تغییرات عمده ای در نظام سیاسی ایران ایجاد نشود ادامه خواهد داشت. متن اصلی انگلیی مقاله :

  متن اصلی مقاله بزبان انگلیسی :
 https://ayiq-eller.blogspot.com/2017/10/irans-offensive-tv-show-against-azeri_13.html

توهین برنامه فیتیله شبکه دو به تورکهای ایران - آپارات

                                                                                      ویدئو توهین آمیز به ملت تورک آزربایجان